کارکردهای اجتماعی ترویج خواندن
دفتر بینالمللی كتاب براي نسل جوان (The International Board on Books for Young People) همایش سال آیندهء خود را در پایتخت مکزیک برگزار میکند؛ و اساس آن را بر وجه جامعهشناختی ترویج خواندن قرار داده است. متولیان این همایش مقولهای اجتماعی را به عنوان محور اصلی مقالات برگزیده؛ و آن را در قالب پرسشی به ظاهر ساده، اما با پاسخی بسیار دشوار، اینگونه مطرح ساختهاند: «آيا منظور از «همه» واقعاً «همه» است؟ خواندن همچون تجربهای فراگیر».
مبنای اصلی فراخوان مقاله نیز بر مفهومی با عنوان «شمول اجتماعی» (Social Inclusion) استوار است. وضعیتی که در آن افراد جامعه از فرصتهای برابر برخوردارند؛ و فضای فرهنگی و اجتماعی حاکم تنوع و تکثر گروههای مختلف را به رسمیت میشناسد و به آن احترام میگذارد. در نتیجه ویژگیهایی نظیر نژاد، ملیت، جنسیت، رنگ پوست، زبان، مذهب، قومیت و سایر مولفههای متمایز کنندهء افراد آنان را از دستیابی به فرصتهای یکسان با دیگران محروم نخواهد ساخت. به بیانی سادهتر امتیازهایی که هر فرد در جامعه میتواند کسب کند، فقط بر اساس شایستگیهایی است که دارد و توانسته در رقابتی سالم با دیگران این شایستگی را به اثبات برساند. بنابراین، هر چه در جامعهای تنوع و تکثر گروههای اجتماعی بیشتر باشد و توزیع امکانات بر اساس رقابت سالم و دور از تبعیض شکل گیرد، میزان شمول اجتماعی در آن بیشتر خواهد بود.
البته مرور منابع جامعهشناسی نشان میدهد که گویا بیشتر مطالعات در این زمینه دربارهء آن روی سکه و مفهوم متضاد آن یعنی «طرد اجتماعی» یا «مطرودیت اجتماعی» (Social Exclusion) انجام شده است. به این معنا که در فقدان شمول اجتماعی برخی از افراد و گروهها به دلایل مختلف به حاشیه رانده میشوند و از فرصتهایی که قرار است در اختیار همه قرار گیرد محروم میمانند. از آنجا که جامعهشناسان با توجه به قلمرو این رشته باید بیشتر به دردهای اجتماعی بپردازند و راهی برای درمان آن بجویند؛ در آثار آنان فراوانی کلیدواژهء طرد اجتماعی - که معضل بسیاری از جوامع بشری بوده و هست - بیشتر به چشم میخورد.
جامعهشناس معروف - آنتونی گیدنز – در تعریف آن مینویسد: «طرد اجتماعی حاکی از راه و روشهایی است که طی آنها افراد از مشارکت کامل در جامعهء بزرگتر محروم میشوند ... این مفهوم توجه ما را به طیف وسیع عواملی جلب میکند که افراد و گروهها را از داشتن فرصتهایی که پیش روی اکثریت جمعیت است باز میدارد.» (گیدنز، 466 :1386). این مسئله میتواند منشاء اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی داشته باشد.
غفاری و امیدی (41 :1389) با استناد به ریچارد لنور (Richard Lenoir)، به عنوان نخستین محققی که در سال 1974 اصطلاح طرد اجتماعی را مطرح کرد، این وضعیت را شامل کسانی میدانند که به هر دلیل به ثمرات رشد اقتصادی دسترسی ندارند و از امکانات آن بیبهرهاند. مثلاً فقرا، معلولان ذهنی و حرکتی، مهاجران، اقلیتهای قومی یا مذهبی، رنگینپوستان، پناهجویان، بیخانمانها، بیکاران، کودکان کار، کودکان بیسرپرست، زنان سرپرست خانواده، کمسوادان، بیسوادان، سالمندان، معتادان، و زندانیان که هر یک به دلیلی جزء گروههای آسیبپذیر محسوب میشوند.
البته این مفهوم بیش از آنکه جنبه فردی داشته باشد، معمولاً حاصل تحولات اجتماعی است. غفاری و امیدی (42 :1389) در تبیین این موضوع مینویسند: «مطرودیت اجتماعی یک فرایند است و نه یک وضعیت. بنابراین مرزهای آن تغییر میکند و در زمانهای مختلف و بسته به تحصیلات، ویژگیهای جمعیتی، رویههای کاری و سیاستهای عمومی این که چه افرادی در شمول اجتماعی قرار میگیرند و چه کسانی از آن حذف میشوند، ممکن است تفاوت کند.»
غفاری و تاجالدین (40 :1384) با مقایسه مفهوم طرد اجتماعی با مفاهیم مرتبط به آن نظیر «محرومیت اجتماعی» بر این باورند که طرد اجتماعی زمانی اتفاق میافتد که افراد جامعه قادر به مشارکت در جامعه نباشند و ناخواسته از فعالیتهای اجتماعی محروم شوند. آنان با استناد به آثار موجود در این حوزه ابعاد این وضعیت را شامل منابع مادی، روابط اجتماعی، فعالیتهای مدنی، خدمات اساسی و روابط همسایگی معرفی میکنند. در نتیجه افرادی که با فقر مالی مواجهاند، آنهایی که به هر دلیل منزوی هستند، افرادی که در فعالیتهای گروهی، مذهبی و محلی مشارکت ندارند، گروههایی که از آب، برق، تلفن یا سایر خدمات عمومی محرومند و کسانی که از همسایههای خود ناراضیاند یا به آنان اعتماد ندارند، هر یک به نحوی در معرض طرد اجتماعی خواهند بود.
البته جامعهشناسانی مثل آنتونی گیدنز نیز بر این نکته تاکید میکنند که هرچند طرد اجتماعی اساساً برآیند مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع است، اما همیشه در نتیجهء قدرتهای خارج از کنترل افراد رخ نمیدهد و گاهی نتیجهء تصمیمهای داوطلبانه و خود خواسته آنهاست. مثلاً گیدنز (469 :1386) در این زمینه مینویسد: «طرد اجتماعی فقط حاصل طرد شدن مردم نیست، بلکه ممکن است نتیجهء کنارهگیری داوطلبانهء افراد از ابعاد و جنبههای گوناگون جریان امور جامعه باشد. افراد میتوانند به میل خود تصمیم به ترک تحصیل، نادیده گرفتن یک فرصت شغلی و نپرداختن به فعالیت اقتصادی، یا شرکت نکردن در انتخابات سیاسی بگیرند». این نوع مطرودیت را نیز طرد انتخابی (Alternative Exclusion) مینامند.
بر این اساس، هر گاه در جامعهای زمینههایی فراهم شود که اعضاء جامعه کمتر به حاشیه رانده شوند و فرصتهای برابر بیشتری برای رشد و رفاه اجتماعی داشته باشند، آنگاه از میزان طرد اجتماعی کاسته خواهد شد و یکی از ابزارهای مهم و بنیادی در این میان ترویج خواندن و ارتقاء فرهنگ مطالعه است. ضمن آنکه فراموش نکنیم که خواندن بیش از آنکه عملی فردی باشد، فرایندی اجتماعی است. زیرا مجموعهای از عوامل – شامل نویسندگان، مترجمان، ویراستاران، ناشران، کتابداران و بسیاری گروههای دیگر - در تولید، نشر، توزیع و سازماندهی منابع خواندنی نقش دارند. از سویی دیگر مخاطب منابع خواندنی نیز گروههای مختلف هستند. بنابراین، بدیهی است که فرایندی با این قلمرو وسیع کارکردهای اجتماعی خاص خود را دارد.
پس از بیان این مقدمه برای تبیین مختصر این دو مفهوم، اگر به فراخوان همایش دفتر بینالمللی كتاب براي نسل جوان بازگردیم در آنجا خواهیم دید که چگونه مبحثی جامعهشناختی به عنوان چارچوبی برای طرح موضوع ادبیات کودک و ترویج خواندن مطرح شده و چگونه متولیان این کنفرانس در تلاشند کارکردهای اجتماعی ادبیات کودک را در عرصه و قلمرویی وسیع عرضه کنند.
در نخستین بند فراخوان این همایش میخوانیم: «محیطی که در آن به تفاوتهای میان افراد اذعان شده و این تفاوتها به رسمیت شناخته میشود، در نتیجهء این پذیرش زمینهء لازم برای همزیستی مسالمتآمیز برای گروههای مختلف فراهم میشود و ارتباط میان آنان مبتنی بر احترام و همکاری متقابل خواهد بود». سپس در توضیح این محور اصلی به شش محور فرعی اشاره شده است: مبانی نظری و فلسفی شمول اجتماعی؛ شمول اجتماعی از جنبهء منابع خواندن: دسترسی، مالکیت و مشارکت؛ ترویج شمول اجتماعی با خلاقیت در نگارش، تصویرسازی، نشر و ترویج خواندن؛ پیشنهادها و تجربههایی که زمینه ساز فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی است؛ شناسایی موانع و مکانیسمهای طرد اجتماعی؛ زمینههای طرد اجتماعی. شناسایی گروههایی که در کشورها و مناطق مختلف دنیا از جوامع خود طرد شدهاند و بررسی دلایلی که در این زمینه وجود دارد.
همانطور که میبینید هر یک از این محورها میتوانند زمینهساز نگارش چندین مقاله و محور کانونی چندین پروژه تحقیقاتی باشند. مثلاً نویسندگان کتابهای کودک اگر از منظر جامعهشناختی به اثر خود بنگرند و آنچه مینویسند را آیینهء جامعهای بدانند که در آن زندگی میکنند، آنگاه میتوانند با کمی چاشنی خلاقیت و نوآوری بر غنای وجه اجتماعی اثر خود بیافزایند. مثلاً بیان دردها و آلام گروههای آسیبپذیر که در حاشیه قرار دارند و کمتر اثر و نشانی از آنان در رسانههای ارتباطی دیده میشود، یکی از همین ابتکارات است.
بر همین اساس، در ادامهء این فراخوان به نقشی که ادبیات به طور عام و البته ادبیات کودک به طور خاص میتواند در ترویج فرهنگ پذیرش اجتماعی داشته باشد، اشاره شده و از پدیدآورندگان این آثار دعوت میشود در تولید آثار خود به افراد و گروههایی که در جامعه - به هر دلیل - به حاشیه رانده شدهاند نیز توجه کنند و تمام توان و توجه خود را فقط به اکثریت معطوف نکنند.
در محور دیگری از این همایش نیز به موانعی اشاره شده که گروههای آسیبپذیر را از دسترسی به منابع خواندن محروم ساخته؛ و از نویسندگان و محققان این حوزه دعوت میکند ابتکار و خلاقیت خود را برای حذف این موانع به کار گیرند و نتایج آن را در همایش آتی ارائه کنند. مثلاً راهکارهایی برای توسعهء تولید منابع خواندنی مناسب برای نابینایان با استفاده از خط بریل یا تولید بیشتر کتابها گویا برای آنان و برای گروههای کم سواد و بیسواد. همچنین معرفی آثاری که توانستهاند به نحو موثری به این موضوع نیز بپردازند در اولویتهای این همایش قرار دارند.
یکی دیگر از محورهای همایش مربوط به سیاستها و خطمشیهایی است که فرصتهای تازهای برای گروههای آسیبپذیر فراهم میآورد و منابع خواندنی مناسب در اختیار آنان قرار میدهد. بیتردید نقشی که کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی در این زمینه دارند، بسیار جدی خواهد بود. همچنین فناوریهای جدید ارتباطی که میتوانند در شکلگیری گروههای خواندن در این جوامع مفید باشند، یکی دیگر از مباحث آنان است. در مجموع ترویج خواندن میتواند گروههای به حاشیه رانده شده را به درون جامعه بازگرداند، از رنجشان بکاهد و توان بالقوهء آنان را در عرصههای مختلف به کار گیرد. حال باید دید متولیان ترویج خواندن چگونه در عمل میتوانند این مهم را محقق سازند و در آن همایش چه راهکارهای نوینی در این زمینه ارائه خواهد شد.
ضمناً دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری علم اطلاعات و دانششناسی که در جستجوی موضوع پایاننامه در حوزه فرهنگ مطالعه و خواندن هستند میتوانند به وجوه جامعهشناختی ترویج خواندن بیشتر توجه کنند و به شناسایی مسئلههای بومی در این زمینه و یافتن راهکارهایی برای حل آنها بپردازند. مثلاً در تحقیقی با محوریت این موضوع میتوان به این پرسشها پاسخ گفت:
- چگونه میتوان با فعالیتهای ترویج خواندن به گروههای آسیبپذیر از طرد اجتماعی کمک کرد؟
- مهمترین موانع توسعهء خواندن و فرهنگ مطالعه در گروههای آسیبپذیر کدامند و چگونه میتوان این موانع را برداشت؟
- فعالیتهای ترویج خواندن باید برخوردار از چه ویژگیهایی باشند که از میزان مطرودیت اجتماعی در جامعه بکاهند؟
- چگونه میتوان پروژههایی برای ترویج خواندن اجرا کرد که به مشارکت اجتماعی بیشتر گروههای طرد شده کمک کند؟
- کتابخانههای عمومی چگونه میتوانند در کمک به مشارکت اجتماعی گروههای آسیبپذیر نقشی موثر ایفا کنند؟
البته پیش از طراحی و اجرای چنین مطالعهای نیز، امیدوارم اگر شما بر اساس تجربه و تخصص خود نظری دربارهء هر یک از این پرسشها دارید، با درج آن در بخش نظرخواهی سایت به تبیین بیشتر موضوع کمک کنید.
منابع و یادداشتها
گیدنز، آنتونی (1386) جامعهشناسی، ویراست چهارم، ترجمهء حسن چاوشیان. تهران: نشر نی.
غفاری، غلامرضا و امیدی، رضا (1389) چرخش مفهومی و نظری از فقر به سازهء مطرودیت اجتماعی. فصلنامهء برنامهریزی رفاه و توسعهء اجتماعی، دوره 4، ش. 1. ص. 35-66.
غفاری، غلامرضا و تاجالدین، محمدباقر (1384) شناسایی مولفههای محرومیت اجتماعی. فصلنامه رفاه اجتماعی، دوره 4، ش. 17، ص. 33-55.
منصوریان، یزدان. «کارکردهای اجتماعی ترویج خواندن». سخن هفته شماره 146. 11 شهریور 1392.