آموزش مجازی در سه گام: برنامه‌ریزی، ارائه و ارزیابی

 

مقدمه
من در این یادداشت تجربه‌ام را از سه سال تدریس مجازی در سه بخش تشریح می‌کنم. بخش نخست با عنوان «برنامه‌ریزی» درباره مقدمات کار پیش از شروع ترم تحصیلی است. بخش دوم با عنوان «ارائه مواد آموزشی و سنجش یادگیری» درباره تدریس در طول ترم است. بخش سوم با عنوان «ارزیابی و بازنگری» درباره فعالیت‌هایی است که پس از پایان ترم باید انجام می‌شود. البته، آموزش مجازی فرایندی پیوسته است و این سه گام در طول سال تحصیلی و بخشی از تعطیلات تابستانی پخش شده‌اند و معمولاً در هفته‌هایی از سال همپوشانی دارند. مثلاً در ترم پاییز و همزمان با ارائه مواد آموزشی استاد درس با همکاری گروه آموزشی و دانشکده باید برای ترم بهار برنامه‌ریزی کند و در ترم بهار باید به ارزیابی عملکرد ترم پاییز بپردازد. این چرخه همچنان ادامه می‌یابد و پیوسته در معرض بازنگری و بهبود است. در نتیجه، انتظار می‌رود در هر ترم تحصیلی کارآیی آموزش مجازی افزایش یابد.


گام نخست: برنامه‌ریزی
برنامه‌ریزی برای هر ترم تحصیلی ده هفته قبل از شروع ترم آغاز می‌شود که به آن هفته منهای ده می‌گویند. بنابراین، مثلاً اگر قرار است در مهرماه درسی ارائه شود مقدمات آن باید در اواسط تیر شروع شود. تاخیر در این گام مشکلات فراوانی برای استادان و دانشجویان به دنبال دارد. زیرا برنامه‌ریزی دقیق بنیان آموزش مجازی را می‌سازد. منظور از برنامه ریزی دقیق تعیین همه اجزا خرد و کلان درس از ابتدای ترم تا پایان است. در طول این ده هفته استاد درس موظف است با همکاری گروه آموزشی شرح درس خود را با جزئیات کامل بنویسد. جزئیات باید به گونه‌ای باشد که مثل یک دستورالعمل گام به گام عمل کند و تا آنجا که ممکن است عاری از ابهام باشد. این شرح درس مثل یک قرارداد میان دانشگاه و دانشجو نوشته می‌شود. به این معنا که در آن ابتدا گروه آموزشی اهداف درس و وظایف خود را شرح می‌دهد و بعد انتظارش را از دانشجویان بیان می‌کند. بنابراین، ثبت نام در یک واحد درسی به معنای پذیرش یک قرارداد است.
شرح درس حدود بیست صفحه است و اجزا متعددی دارد اما می‌توان آن را به پنج فصل اصلی تقسیم کرد: اهداف آموزشی، برنامه هفتگی، معرفی مواد آموزشی، تکالیف آموزشی و مقررات آموزشی. اهداف آموزشی باید دقیق و روشن باشد و به نحوی نوشته شود که امکان سنجش ارزیابی آن هم وجود داشته باشد. مثلاً یادگیری فهرست نویسی کتاب فارسی یک هدف آموزشی روشن است. زیرا هم مراحل و قواعد خاص خودش را دارد و هم می‌توان در پایان ترم آن را سنجید. اما هدفی مثل یادگیری مهارت‌های سازماندهی اطلاعات خیلی کلی است و باید به اجزاء کوچکتر خرد شود: سازماندهی چه منابعی؟ در کدام قالب؟ بر اساس چه الگویی؟ در چه سطحی؟
برنامه هفتگی هم که از اسمش پیداست باید برای هر هفته نوشته شود. در نتیجه اول هر هفته دانشجو می‌داند قرار است در آن هفته چه بخواند، چند ساعت وقت برای آن لازم دارد و این مطالعه چه سودی برای آزمون پایان ترم خواهد داشت. برنامه هفتگی به دانشجویان کمک می‌کند تا مدیریت زمان را بیاموزند و برای پایان ترم آماده شوند.
بخش بعدی معرفی منابع آموزشی است. هر شرح درس باید حاوی اطلاعات کتابشناختی منابع درس باشد. به این ترتیب دانشجو می‌داند در طول ترم چه مطالبی را باید بخواند و هر کدام چه اهمیتی دارند. در این برنامه سه نوع منبع معرفی می‌شود: منابع ضروری، مفید و تکمیلی. مطالعه منابع گروه نخست برای گرفتن نمره قبولی در درس لازم است، اما مطالعه گروه دوم برای کسانی لازم است که امیدوارند نمره بالاتری بگیرند. گروه سوم هم برای کسانی است که مشتاقند دانش خود را به سطحی بالاتر ارتقا دهند. در نتیجه این انتخاب دانشجوست که در کدام گروه قرار گیرد. اما حداقل آنچه برای گذراندن درس لازم است کاملاً مشخص شده و ابهامی ندارد.
سرانجام شرح درس هم باید حاوی جزئیات لازم برای تکلیف پایان ترم باشد و یادآوری مقررات مهم آموزشی. به این ترتیب شرح درس باید به دانشجو اطلاع دهد که آیا قرار است آزمونی گرفته شود، گزارشی بنویسد یا هر تکلیف دیگری که از قبل تعیین شده است. اگر قرار بر آزمون است این آزمون چه ویژگی‌های دارد؟ آیا تستی است؟ تشریحی است؟ در چه تاریخی برگزار می‌شود؟ اگر کسی در آن تاریخ به هر دلیل نتواند در آزمون شرکت کند تکلیفش چیست؟ در مجموع منطق الگوریتمی در اینجا حاکم است و کسی در بن‌بست بلاتکلیفی گرفتار نمی‌شود.
گام دوم: ارائه مواد آموزشی و سنجش یادگیری
هر ترم چهارده هفته است و هر هفته برنامه مشخصی دارد. به این معنا که دانشجو بر اساس شرح درس می‌داند که در هر هفته قرار است چه بخشی از مطالب را بخواند. چند ساعت وقت برای این کار لازم دارد. اگر با مشکلی مواجه شد از کی بپرسد. چگونه با استاد درس تماس بگیرد. اگر استاد به ایملش جواب نداد با چه فردی تماس بگیرد. چگونه با همکلاس‌های خود صحبت کند. استاد هم موظف است به تمام پرسشهای دانشجویان در هر هفته پاسخگو باشد. در اینجا نیز همان منطق الگوریتمی حضور دارد و دانشجو را به هدف اصلی هدایت می‌کند.
کلید موفقیت در این بخش ایجاد ارتباط آسان و موثر دانشجویان با یکدیگر و با استاد درس است. به این معنا که سیستم آموزشی باید ابزار و روشهای لازم را برای این برقراری ارتباط پیش‌بینی کند. این ارتباط به دو دسته همزمان و ناهمزمان تقسیم می‌شود. در نوع نخست که کلاس زنده محسوب می‌شود استاد درس از طریق یکی از نرم افزارهای موجود مثل «زوم» کلاس را در ساعت مشخصی برگزار می‌کند و ضمن ارائه درس به پرسش‌های دانشجویان پاسخ می‌دهد. این کلاس همیشه باید ضبط شود تا محتوای آن درس در اختیار دانشجویانی قرار گیرد که به هر دلیل نتوانسته‌اند در آن زمان حضور یابند.
ارتباط ناهمزمان از طریق گروه بحثی که برای آن درس مشخص ساخته شده شکل می‌گیرد. استاد باید در ابتدای ترم موضوعات مشخصی را برای گفتگو پیش‌بینی کند و در آن گروه بحث قرار دهد. بعد دانشجویان در طول ترم درباره این موضوعات با هم گفتگو می‌کنند و استاد نیز نظرش را می‌نویسند و به پرسشهای آنان پاسخ می‌دهد. در هر گروه بحث باید بخشی برای پرسشهای مربوط به آزمون و تکالیف پیش‌بینی شود که دانشجویان پرسشهای خود را در آنجا بنویسند. مشارکت پیوسته در این قسمت رمز پویایی آموزش مجازی است و آن را به محیطی برای گفتگو و یادگیری واقعی تبدیل می‌کند.
استفاده از امکانات چندرسانه‌ای در این بخش بسیار اهمیت دارد. به این معنا که دانشجویان مرتب صدای استاد را بشنوند و تصویر او را ببینند. به این ترتیب می‌توانند اطمینان داشته باشند که او همیشه در دسترس است، از پیشرفت آنان اطلاع دارد و بر روند آموزشی نظارت کامل دارد. هر گونه ضعف و کاستی در این بخش به کارایی و کیفیت آموزش مجازی آسیب می‌زند. زیرا اگر دانشجویان احساس کنند استاد و دانشکده نظارتی بر روند آموزشی ندارند انگیزه خود را برای یادگیری از دست می‌دهند.
گام سوم: ارزیابی و بازنگری
با پایان ترم تحصیلی کار ارزیابی و بازنگری شروع می¬شود. مدرس موظف است فرمی را که برای این منظور در سیستم آموزشی آنلاین طراحی شده پر کند و گزارش نهایی درس را به گروه آموزشی ارائه کند. در این گزارش او باید توضیح دهد در ترمی که گذشت چه بخشهایی از کار آموزشی به خوبی پیش رفت و چه مشکلاتی وجود داشت. کمیته‌ای در هر دانشکده وجود دارد که گزارش تمام درسها را بررسی می‌کند. کمیته مذکور ابتدا به پراکندگی نمرات نهایی درس نگاه می‌کند تا ببیند میانگین نمرات چیست و تا چه میزان با منحنی توزیع نرمال همخوانی دارد. البته کمیته انتظار ندارد پراکندگی نمرات کاملاً در یک توزیع نرمال قرار گیرد. اما اانتظار می‌رود بیش از نیمی از دانشجویان نمره قبولی گرفته باشند و فقط تعداد معدودی نمره خیلی زیاد یا خیلی کم گرفته باشند. اگر تعداد زیادی از دانشجوان با امتیاز عالی قبول شدند یا اگر برعکس تعداد زیادی امتیاز قبولی نگرفته‌اند استاد باید دلیلش را توضیح دهد. مثلاً اگر تعداد زیاد نمرات عالی در نتیجه آسانی آزمون پایانی است در ترم بعد باید این آزمون اصلاح شود. در مقابل نیز اگر تعداد زیادی نمره ضعیف گرفته‌اند استاد درس باید توضیح دهد مشکل چیست و چه پیشنهادی برای حل آن دارد. زیرا آزمون پایان ترم نه باید آنچنان سخت باشد که گرفتن امتیاز بسیار خوب و عالی را بر اغلب دانشجویان تقریبا غیر ممکن کند و نه آنقدر آسان باشد که اغلب دانشجویان به آسانی نمره عالی بگیرند.
بعد نوبت به ارزیابی مطالب آموزشی درس می‌رسد. هر درس باید برای ارائه مجدد ارزیابی و در صورت نیاز روزآمد شود. به این معنا که استاد باید مشکلات موجود را گزارش کند. اگر بخشی از محتوای آموزشی قدیمی شده باید روزآمد شود. اگر بخشی از آن چندان به اهداف آموزشی ارتباط ندارد باید حذف شود. اگر بخشی از مطالب به خوبی توضیح داده نشده باید توضیحات لازم اضافه شود و مواردی از این دست. به این ترتیب، هر درس برای ارائه بعدی روزآمد خواهد شد.
سخن پایانی
من آموزش مجازی را به دو دسته تقسیم می‌کنم. نخست آموزش مجازی حقیقی و دوم آموزش مجازی ظاهری. نوع نخست فزرند خلف آموزش از راه دور است و بر اصول و مبانی روشن و محکمی تکیه دارد  که طی نیم قرن گذشته به تدریج شکل گرفته است. این روش آموزشی یک شبه ساخته نشده و  جمعی از متخصصان علوم تربیتی و استادان رشته¬های مختلف در سراسر دنیا برای ساخت و توسعه آن رنج‌ها برده‌اند و آن را به جایگاه امروز رسانده‌اند. در نتیجه محصول آموزش مجازی حقیقی ملموس و واقعی است و اگر به درستی انجام شود می‌تواند به تقریباً تمام اهداف آموزش حضوری دست یابد. اما نوع دوم به ابزار الکترونیکی محدود می‌شود و فقط ظاهر آموزش مجازی را دارد و بعید است بتواند جایگزین خوبی برای آموزش حضوری باشد.
در مجموع رمز موفقیت آموزش مجازی در سه کلمه خلاصه می‌شود: برنامه‌ریزی، ارائه و بازنگری و هر سه به یک میزان اهمیت دارند. کاستی در هر کدام کل فرایند را مختل می‌کند. اما توجه همزمان به هر سه گام اثربخشی آموزش مجازی را تضمین می‌کند.

اول مهر 1399