پرسش‌های پرتکرار پیرامون «پژوهش کیفی»

پرسش‌های پرتکرار پیرامون «پژوهش کیفی»

یزدان منصوریان، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت معلم تهران

درآمد

استقبال از رویکرد کیفی در سال‌های اخیر با طرح پرسش‌هایی همراه بوده که یادداشت حاضر، فهرست‌وار و به اختصار، به برخی از آن‌ها پاسخ می‌گوید. پرسش‌هایی نظیر: به زبانی ساده پژوهش کیفی چگونه تعریف می‌شود؟ آیا پژوهش کیفی همان کیفیت در پژوهش است؟ چرا می‌گویند پژوهش کیفی رویکرد است و روش نیست؟ این رویکرد در چه حوزه‌ها و موضوع‌هایی قابل اجرا است؟ شرایط کاربرد و استفاده از آن چیست؟ پژوهشگر در فرایند اجرای آن چه نقشی دارد؟ چگونه پژوهشگر می‌تواند در خلال تحلیل و تفسیر داده‌ها منتقد و در عین حال بی‌طرف بماند؟ تحلیل استقرایی چه اهمیتی در اینجا دارد؟  نقش متغیرهای پژوهش، فرضیه و مرور پیشینه چیست؟ آیا در این رویکرد پژوهشگر باید به پیشینه و ادبیات تحقیق بی‌اعتنا باشد؟ چرا گردآوری و تحلیل داده‌ها همزمان است؟ دامنه و عمق چگونه تعریف می‌شود؟ نقش آمار و ابزارهای آماری چیست؟ منظور از بافت طبیعی (Natural Setting)، نمونه‌گیری هدفمند (Purposeful Sampling) و حساسیت نظری (Theoretical Sensitivity)در این رویکرد چیست؟ آیا نتایج این مطالعات قابل تعمیم است؟ آیا نبود تعمیم‌پذیری برای آن کاستی و نقصی به شمار می‌آید؟ مهمترین روش‌ها در این رویکرد کدامند؟ ساختار مقاله‌ای که بر اساس پژوهشی کیفی نوشته می‌شود چگونه باشد بهتر است؟ پاسخ‌هایی کوتاه به هر یک از این پرسش‌ها که بیشتر مبتنی مطالعات نویسنده در این حوزه و تجربه مستقیم وی در اجرا و آموزش این رویکرد در پژوهش است در ادامه خواهد آمد. البته پاسخ‌های مفصل‌تر در منابع موجود در این زمینه موجود است که به برخی از آن‌ها در پایان این مقاله اشاره شده است.

1.      به زبانی ساده منظور از «پژوهش کیفی» چیست؟

پژوهش کیفی رویکردی در مطالعات علوم انسانی و اجتماعی است که در آن مفاهیم فرهنگی و اجتماعی در بافت طبیعی خود مورد بررسی استقرایی قرار می‌گیرند. در ابتدای این مطالعات پژوهشگر نه متغیر مشخصی در نظر دارد و نه فرضیه‌ای خاص تدوین می‌کند. این پژوهش‌ها با مسئله‌ای مشخص شروع می‌شوند، با پرسش یا پرسش‌های دقیق و روشنی ادامه می‌یابند. سپس پژوهشگر با گردآوری و تحلیل همزمان داده‌ها در جستجوی پاسخ‌های مبتنی بر واقعیت است. پاسخ‌هایی که اگر به خوبی در کنار یکدیگر قرار گیرند می‌توانند زمینه‌ساز تولید و تولد نظریه‌های تازه در حوزه مورد مطالعه باشند. نظریه‌ای که ابتدا در بافت محدود و اولیه خود قابل دفاع است، اما اگر از آزمون در بافت‌های دیگر نیز تایید و اثبات شود، می‌تواند در دامنهء گستره‌تری قابل عرضه و ارائه باشند.

 

2.      آیا پژوهش کیفی همان کیفیت در پژوهش است؟

پاسخ این پرسش منفی است. «کیفیت» و «کیفی بودن» در این مطالعات به هیچ وجه مترادف نیست. کیفیت دلالت بر میزان درستی و اعتبار هر پژوهش دارد که در مطالعات کمّی و کیفی به یک اندازه مطرح است و اهمیتی یکسان دارد. کیفی بودن در این مطالعات اشاره به مفاهیمی دارد که به راحتی کمیت‌پذیر و قابل اندازه‌گیری نیستند. بنابراین ممکن است پژوهشی عنوان کیفی را با خود داشته باشد، اما کاملاً سطح و بی‌کیفیت اجرا شود و در مقابل پژوهشی کمّی انجام شود و از کیفیت بسیار بالایی برخوردار باشد. کیفیت هر پژوهش با معیارهایی نظیر «روایی» و «پایایی» (Validity and Reliability) سنجیده می‌شوند و کمّی یا کیفی بودن به ابزار مورد استفاده و نوع گردآوری و تحلیل داده‌ها بستگی دارد.

 

3.      چرا می‌گویند پژوهش کیفی رویکردی در پژوهش است و یک روش مشخص نیست؟

زیرا چندین روش متعدد وجود دارند که همگی بر بنیادی واحد استوارند. فقط تا حدودی در چگونگی اجرا با هم متفاوتند. به این ترتیب این روش‌ها بیش از آنکه با هم متفاوت باشند به هم شبیه‌اند. در نتیجه همه آنها زیر چتری واحد قرار می گیرند که به رویکرد کیفی (Qualitative Approach) معروف است. این رویکرد در چندین روش متعدد (Methodology) قابل اجراست که مهمترین آن‌ها عبارتند از: نظریه‌پردازی داده‌بنیاد یا نظریه زمینه‌ای (Grounded Theory)، پدیدارشناسی (Phenomenology)، قوم‌نگاری (Ethnography)، اقدام‌پژوهی (Action Research)، موردکاوی یا مطالعه موردی (Case Study)، تحقیق روایی یا روایتی (NarrativeStudy)، گروه‌های کانونی (Focus Groups)، مطالعات تاریخی (Historical Studies) و در نهایت تحلیل محتوای کیفی (Qualitative Content Analysis) و تحلیل گفتمان (Discourse Analysis).

 

4.      پژوهش کیفی در چه حوزه‌ها و موضوع‌هایی قابل اجرا است؟

در هر موضوعی که عامل انسانی در آن مطرح است، به شرط آنکه موضوع مورد مطالعه به نحوی مربوط به احساسات، عواطف، باورها، نگرش‌ها و دیدگاه‌ها باشد، می‌توان از رویکرد کیفی استفاده کرد. البته استفاده از این رویکرد بیش از رشته به مسئله مورد بررسی بستگی دارد. به این ترتیب در همه رشته‌هایی نظیر روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، مدیریت، علوم تربیتی، ادبیات، کتابداری و اطلاع‌رسانی، پرستاری، مطالعات فرهنگی، ارتباطات و ترویج کشاورزی کاربرد دارد. با کمی دقت در وجه مشترک این رشته‌ها در خواهید یافت که در همه آن‌ها عامل انسانی نقشی محور دارد. اما این عامل انسانی مرتبط با احساسات و نگرش‌های انسانهاست و نه ویژگی‌های فیزیولوژیکی آنان.  بر این اساس، مثلاً در زیست‌شناسی یا پزشکی آنچه مربوط به فیزیولوژی و آناتومی بدن انسان است در این چارچوب نمی‌گنجد. اما چنانچه مثلاً در یکی از گرایش‌های پزشکی، مثل پرستاری، زمانی که چگونگی تعامل پزشک و بیمار و نگرش‌های آنان در این خصوص مطرح است زمینه لازم برای استفاده از رویکرد کیفی فراهم خواهد بود. شاید به همین دلیل باشد که تا کنون محققان رشته‌های پرستاری، علوم بهزیستی، توان‌بخشی و آموزش پزشکی جزء موفق‌ترین گروه‌ها در استفاده از رویکرد کیفی بوده‌اند.

 

5.      شرایط اجرای پژوهش کیفی چیست؟

چند شرط اولیه برای استفاده از رویکرد کیفی وجود دارد. نخست آنکه نوع پرسش‌ها و هدف مطالعه ضرورتی برای استفاده از این روش ایجاد کند. زیرا انتخاب رویکرد و روش پژوهش در هر مطالعه به نوع مسئله و هدف پژوهشگر بستگی دارد. علاوه بر این پدیده مورد مطالعه باید در بافت طبیعی خود بررسی شود. بر این اساس، پژوهشگران کیفی به هیچ وجه دخالتی در تغییر محیط طبیعی ندارند و هیچ آزمایشی انجام نمی‌دهند. آنان واقعیت‌ها را می‌بینند و گزارشگر این واقعیت‌ها هستند.

 

6.      نقش پژوهشگر در فرایند پژوهش کیفی چیست؟

نقش پژوهشگر در این رویکرد بسیار کلیدی و حساس است. پژوهشگر باید از مبانی و پیشینه موضوع به خوبی آگاه باشد و محیط طبیعی پدیده مورد بررسی را بشناسد و شخصاً به گردآوری و تحلیل داده‌ها بپردازد. مثلاً فردی که با مبانی جامعه‌شناسی و مفاهیم عمده و اساسی این رشته آشنا نیست، نمی‌تواند تحقیق موفقی در این زمینه انجام دهد، حتی اگر با اصول و مبانی روش تحقیق آشنا باشد. بنابراین، نقش محقق و توانمندی‌های او در این زمینه کاملاً حیاتی و تعیین کننده است. همچنین خلاقیت او در نامگذاری مفاهیم و یافتن پیوند میان آنها بسیار کلیدی است. البته گاه این نقش آنقدر پررنگ می‌شود که مورد انتقاد قرار می‌گیرد و منتقدان این رویکرد نگرانند که محقق در تحلیل و تفسیر داده‌ها شخصی و سلیقه‌ای عمل کند. البته اگر محققی در این رویکرد از چارچوب منسجم و پیش‌بینی شده برای اجرای تحقیق خارج شود، این نگرانی منطقی و بجاست. اما واقعیت این است که پژوهشگر می‌تواند ضمن احاطه به موضوع مورد مطالعه و اعمال خلاقیت و نوآوری خود در تحلیل و بررسی داده‌ها منتقدی منصف و تحلیلگری چیره‌دست باقی بماند.

 

7.      چگونه پژوهشگر می‌تواند در این رویکرد منتقد و در عین حال منصف بماند؟

هر چند بی‌طرف ماندن پژوهشگر برای رسیدن به شناخت دقیق‌تر از پدیده مورد مطالعه کار دشواری است، اما برای تضمین کیفیت پژوهش کیفی ضروری است. پژوهشگر باید تا آنجا که ممکن است ذهن خود را از پیش‌داوری در زمینه تحلیل داده‌ها دور سازد. همچنین هرچند او از پیشینه موضوع کاملاً آگاه و مطلع است، در فرایند تحلیل داده‌ها بجای مقایسه داده‌های خود با پیشینه پژوهش و سعی در اثبات فرض‌های اولیه خود در ترسیم تصویری دقیق از واقعیت‌های تحقیق کوشا باشد.

 

8.      تحلیل استقرایی چه جایگاهی در این رویکرد دارد؟

از آنجا که اغلب پژوهش‌های کیفی همراه با اکتشاف (Exploration)،  توصیف (Description)، تبیین (Explanation)  و تفسیر (Interpretation) هستند، معمولاً ماهیت تحلیل‌های پژوهگران در این رویکرد بیشتر استقرایی و کمتر قیاسی است. زیرا پژوهشگر سعی می‌کند داده‌های گردآوری شده را به کوچکترین اجزاء ممکن تقسیم کند و سپس این اجزاء را در کنار یکدیگر قرار دهد و در فرایندی طولانی از تعامل مستمر با جامعه مورد مطالعه و مقایسه اجزاء با هم به تحلیل و تفسیری برسد که پاسخگوی پرسش‌های او باشد. گام‌های عملی در این فرایند در کتاب‌های روش تحقیق موجود است که علاقه‌مندان می‌توانند به آن‌ها مراجعه کنند و گزیده‌ای از این آثار در پایان این یادداشت آمده است.  

 

9.      تکلیف متغیرهای پژوهش در این رویکرد چیست؟

در ابتدای پژوهش کیفی هیچ متغیر مشخصی مورد نظر پژوهشگر نیست و این متغیرها در خلال فرایند تحقیق به تدریج آشکار می‌شوند و روابط میان آن‌ها ترسیم می‌شود. زیرا در بسیاری از موارد نوع مسئله مورد بررسی به گونه‌ای است که اساساً پژوهشگر امکان شناخت متغیرها را ندارد یا قبلاً تحقیقات مفصلی در آن زمینه انجام نشده است که متغیرهای مهم معرفی شده باشند. ضمناً هنگامی که محقق خود را به یک یا چند متغیر خاص در ابتدای تحقیق محدود نمی‌کند، زمینه لازم برای کشف و شناختی تازه از آنچه قرار است بررسی شود فراهم می‌آورد. چه بسا گاهی محقق در ابتدای تحقیق فقط به یک یا دو متغییر خاص توجه کند؛ در حالی که در واقعیت آنچه رخ داده است، ناشی از متغیرهای دیگری است که از ذهنش دور مانده است. به همین دلیل مطالعات کیفی کُل‌نگر (Holistic) و تحقیقات کمّی جزء‌نگر هستند.

 

10.  تکلیف فرضیه در این روش چیست؟

مطالعات کمّی به آزمون فرضیه (Hypothesis Testing) می‌پردازند در حالی که وظیفه محقق در پژوهش‌های تولید فرضیه (hypothesis Generation) است. به همین دلیل برعکس مطالعات کمّی فرضیه‌های تحقیق بجای آنکه در ابتدای تحقیق تدوین شوند در پایان تحقیق قابل تدوین خواهند بود. زیرا فرضیه بر اساس نظریه ساخته می‌شود و در مطالعات کیفی پژوهشگر سعی می‌کند بجای تکیه بر نظریه‌های موجود، با نگاهی به واقعیت‌ها در صدد کسب شناخت بیشتر از پدیده مورد مطالعه باشد. حال اگر تحقیقی کیفی از گستره و عمق کافی برخوردار باشد و پژوهشگر بتواند پاسخ‌ پرسش‌های خود را به نحوی ارائه کند که قابلیت پیش‌بینی پدیده‌هایی را در آینده داشته باشد؛ می‌تواند نظریه‌هایی نوبیناد نیز در حوزه تحقیق خود ارائه کند. نظریه‌هایی که می‌توانند در آینده مبنای تدوین فرضیه‌هایی برای آزمون باشند.

 

11.  نقش مرور پیشینه در پژوهش کیفی چیست؟ آیا در این رویکرد پژوهشگر باید به پیشینه بی اعتنا باشد؟

پیشینه پژوهش در مطالعات کیفی اهمیت و ارزشی برابر با سایر مطالعات دارد. اما زمان مراجعه و نوع استفاده از پیشینه در این مطالعات با پژوهش‌های کمّی متفاوت است. زیرا در مطالعات کیفی پژوهشگر باید از سابقه موضوع مورد مطالعه مطلع باشد و از دستاوردهای محققان آن حوزه استفاده کند، اما تحلیل داده‌های خود را فارغ از تاثیر پیشینه انجام ‌دهد. برای توضیح بیشتر ارائه یک مثال مفید است. مدیر مدرسه‌ای را تصور کنید که شاهد افت تحصیلی دانش‌آموزان آن مدرسه است و تلاش می‌کند دلایل این بروز این مشکل و راهکارهایی برای حل آن بیابد. ایشان در مقام محقق می‌تواند این مسئله را با دو رویکرد «قیاسی و کمّی» یا «استقرایی و کیفی» بررسی کند. در رویکرد نخست او باید با مطالعه دقیق پیشینه موضوع نظریه‌های موجود در زمینه پیشرفت تحصیلی را مطالعه و متغیرهای موثر در این زمینه را استخراج کند. سپس تعدادی از متغیرها را که در این زمینه به شرایط آن مدرسه نزدیک است، انتخاب کند و با تدوین چند فرضیه به آزمون این فرضیه‌ها بپردازد تا تاثیر این متغیرها را بر پدیده مورد مطالعه، که در اینجا پیشرفت و افت تحصیلی است، بسنجد. مثلاً ممکن است در نظریه‌های علوم تربیتی قبلاً رابطه معنادری میان میزان مشارکت اولیاء دانش‌آموزان در امور مدرسه و پیشرفت تحصیلی مشاهده شده باشد. بر این اساس، محقق می‌تواند این رابطه را در محیط آن مدرسه دوباره مورد آزمون قرار دهد و در صورت مشاهده و تایید چنین ارتباطی و با امید بهبود وضعیت موجود راهکارهایی برای ارتقاء این مشارکت پیشنهاد کند. در رویکرد دوم محقق پرسش‌های خود را به شکل دیگری مطرح می‌سازد و بجای تدوین و آزمون فرضیه، فقط پرسشهای خود را در این زمینه تدوین می‌کند. مثلاً پرسشی عام و باز که: «چرا دانش‌آموزان این مدرسه دچار افت تحصیلی شده‌اند و چگونه می‌توان شرایط موجود را بهبود بخشید؟». اگر چنین پرسشی مطرح شود، آنگاه پژوهشگر متون موجود را مطالعه می‌کند اما نباید خود را به یک یا چند متغیر مشخص محدود کند. در چنین شرایطی طبیعی است که امکان تدوین فرضیه را نیز ندارد. به این ترتیب او باید با ذهنی باز و بدون سوگیری به جهتی خاص به گردآوری و تحلیل داده‌هایی واقعی از محیط آن مدرسه بپردازد. با آموزگاران، دانش‌آموزان و اولیاء آن‌ها گفتگو کند و از نزدیک به مشاهده روند آموزش در کلاس‌ها بپردازد. سپس با تحلیل و تفسیر این داده‌ها در چارچوب یکی از روش‌های کیفی نظیر نظریه‌پردازی داده‌بنیاد پاسخی برای پرسش‌های خود بیابد. در پایان محقق می‌تواند دوباره به پیشینه این موضوع در متون موجود مراجعه و میزان همخوانی یافته‌های خود را با آثار قبلی بررسی کند.

 

12.  چرا گردآوری و تحلیل داده‌ها در پژوهش کیفی همزمان انجام می‌شود؟

گردآوری و تحلیل داده‌ها در پژوهش کیفی فرایندی پویا، غیرخطی و همزمان محسوب می‌شود. زیرا رابطه‌ای دو سویه در اینجا حاکم است. به این ترتیب که گردآوری داده‌های بیشتر زمینه ساز تحلیل آن‌ها است و از سوی دیگر این نوع و عمق تحلیل است که پژوهشگر را به استمرار در گردآوری داده‌های بیشتر یا توقف آن هدایت می‌کند. به همین دلیل پس از نخستین مصاحبه، در عمل تحلیل شروع می‌شود و تا زمانی ادامه می‌یابد که پژوهشگر دیگر با داده‌ء جدیدی مواجه نشود و به نوعی همان پاسخ‌های قبلی را دریافت کند. در چنین شرایطی پژوهشگر اصطلاحاً به نقطه اشباع (Saturation Point) رسیده است و می‌تواند گردآوری داده‌ها را متوقف کند.

 

13.  دامنه و عمق پژوهش در این رویکرد چگونه تعریف می‌شود؟

دامنه هر تحقیق به میزان گستردگی و سطحی بستگی دارد که پژوهشگر در آن به بررسی و گردآوری داده‌ها می‌پردازد. در مقابل عمق پژوهش متاثر از میزان موشکافی و ریزبینی پژوهشگر در تحلیل داده‌ها است. در عمل همواره باید تعادل و تناسبی بین این دو وجود داشته باشد. زیرا امکانات و زمانی که در اختیار پژوهشگر وجود دارد به وی امکان توسعه همزمان هر دو را نخواهد داد. بنابراین، او باید در نقطه‌ای معقول و منطقی میزان مشخصی برای این دو مولفه تعیین کند. بدیهی است که هر چه گسترهء تحقیق افزایش یابد بر جامعیت نتایج آن افزوده می‌شود و هر چه بر عمق تحلیل افزوده گردد دقت نتایج بیشتر خواهد بود. از آنجا که در مطالعات کیفی هدف محقق بیشتر شناخت دقیق‌تر پدیده‌های مورد مطالعه است، معمولاً گستره این مطالعات محدود اما عمق تحلیل آنها بیشتر است. ضمن آنکه در رویکرد کیفی پژوهشگر همواره مجاز است از چند منبع و ابزار مختلف، مانند استفاده همزمان از مصاحبه، مشاهده و بررسی اسناد و مدارک، استفاده کند تا بر عمق تحلیل خود بیافزاید.

 

14.  نقش آمار و ابزارهای آماری در این رویکرد چیست؟

در مطالعات کیفی «آمار توصیفی» در حد ابزاری برای معرفی جامعه مورد مطالعه کاربرد دارد، اما از آمار استنباطی در این رویکرد استفاده نمی‌شود. زیرا بیشترین کاربرد آمار استنباطی برای تعمیم نتایج حاصل از نمونه به جامعه و یافتن معناداری آماری روابط میان متغیرهاست. اما در پژوهش کیفی محققان در جستجوی تعمیم نتایج حاصل از نمونه به جامعه مورد مطالعه نیستند. زیرا رسیدن به شناخت دقیق‌تر از پدیده مورد مطالعه و شناسایی مولفه‌های موثر بر آن بیش از تعمیم نتایج به کل جامعه پژوهش اهمیت دارد. مثلاً در مثالی که در پرسش یازده در خصوص پیشرفت تحصیلی مطرح شد، پژوهشگری که از رویکرد کیفی استفاده می‌کند بیش از آنکه در صدد یافتن رابطه معنادری میان میزان مشارکت اولیاء مدرسه با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان و تعمیم این یافته باشد، در صدد شناسایی همه عوامل و مولفه‌هایی است که بر مفهوم پیشرفت تحصیلی تاثیر می‌گذارد. بررسی میزان این تاثیر و یافتن روابط آماری معنادار میان آن‌ها وظیفهء دیگری است که در مطالعات کمّی جداگانه‌ای قابل بررسی خواهد بود. به سخنی دیگر، در مطالعات کیفی سخن از «بودن یا نبودن» و همچنین سخن از «چگونه بودن» است و در مطالعات کمّی صحبت از «چقدر بودن» و «چند درصد بودن» است.

 

15.  منظور از نمونه‌گیری هدفمند در این رویکرد چیست؟

نمونه‌گیری هدفمند در مقابل نمونه‌گیری تصادفی قرار دارد. منظور از نمونه هدفمند نمونه‌ای است که محقق برای پاسخ به پرسش‌های پژوهش خود به آن نیاز دارد. بسته به نوع این نیاز چگونگی نمونه‌گیری نیز متفاوت خواهد بود. مثلاً اگر محققی در صدد یافتن عوامل موثر بر فرایند زبان‌آموزی و آموختن زبان دوم باشد، آنگاه باید در جستجوی افرادی باشد که یا در این زمینه بسیار موفق  یا بر عکس بسیار ناموفق بوده‌اند. اگر با افراد موفق در این زمینه مصاحبه کند، عوامل پیش‌بَرنده و تسهیل‌کننده در فرایند زبان‌آموزی را خواهد شناخت. اگر با افراد بسیار ناموفق در این زمینه مصاحبه کند، مثلاً افرادی که پس از ثبت‌نام در چندین موسسه آموزش زبان هنوز پیشرفتی در این زمینه کسب نکرده‌اند، آنگاه او می‌تواند عوامل بازدارنده در این زمینه را بررسی کند. بنابراین، محقق نمی‌تواند به صورت تصادفی با گروهی مصاحبه کند. زیرا ممکن است افرادی که در یک نمونه تصادفی گرد می‌آیند هیچ تجربه زیسته‌ای در زمینه پدیده مورد مطالعه نداشته باشند و نتوانند داده مفیدی در اختیار پژوهشگر قرار دهند. چندین روش نمونه‌گیری هدفمند در رویکرد کیفی وجود دارد که علاقه‌مندان برای آشنایی با آنها می‌توانند به کتاب‌های موجود در این حوزه مراجعه کنند.

 

16.  حساسیت نظری در پژوهش کیفی به چه معناست؟

منظور از «حساسیت نظری» در این رویکرد توجه ویژه‌ای است که محقق همزمان به وجوه مختلف موضوع مورد مطالعه دارد. توانایی او در مقایسه اجزاء مختلف تحقیق و یافتن پیوند میان آن‌ها نیز بخشی از این حساسیت است. پژوهشگری که ذهن او از حساسیت نظری برخوردار است، می‌تواند با توصیف و مقایسه اجزاء مورد مطالعه و برقراری پیوند میان آن‌ها مولد اندیشه‌های تازه و ارائه تفسیرهای نوین باشد.

 

17.  آیا نتایج پژوهش کیفی قابل تعمیم است؟

نتایج مطالعات کیفی الزماً تعمیم‌پذیر نیست. زیرا نمونه‌های در این تحقیقات معمولاً کوچکند و از نظر آماری نماینده جامعه مورد مطالعه محسوب نمی‌شوند. تعمیم پذیر بودن نتایج هر مطالعه به بزرگی نمونه مورد بررسی و استفاده از آزمون‌های آمار استنباطی بستگی دارد که بیشتر در مطالعات کمّی مرسوم و معمول است. اما این تصور نه چندان درست که پژوهشی که نتایجی تعمیم‌پذیر ندارد فاقد ارزش است، فقط مانعی سر راه تولد ایده‌ها و نظریه‌های تازه است. زیرا میزان درستی هر یافته پژوهشی با درجه تعمیم‌پذیری آن دو مقوله کاملاً متفاوتند و نمی‌توان به دلیل فقدان یکی دیگری را نیز نفی کرد. به سخنی دیگر ممکن است پژوهشی با یافته‌های بسیار ارزشمند همراه باشد و دانش نوینی در اختیار قرار دهد، اما از آنجا که مختص و محدود به یک بافت یا شرایط ویژه است، قابل تعمیم نباشد. در چنین شرایطی نمی‌توان فقط به دلیل نبود تعمیم‌پذیری درستی آن یافته را مورد تردید قرار داد.

 

18.  آیا نبود تعمیم‌پذیری در این رویکرد نقصی برای آن به شمار می‌آید؟

نبود تعمیم‌پذیری در رویکرد کیفی نه تنها نقصی برای آن محسوب نمی‌شود که حتی می‌تواند یکی از امتیازهای آن به شمار آید. ضمن آنکه نتایج مطالعات کیفی در ابتدا قابل تعمیم نیست، زیرا هنوز مورد آزمون واقع نشده است. چه بسا پس از آزمون نتایج مطالعه‌ای کیفی تعمیم‌پذیری آن‌ها ثابت شود. بنابراین، وقتی پژوهشگران در این رویکرد ادعایی مبنی بر تعمیم‌پذیری نتایج تحقیق خود ندارند، این بی‌ادعایی ناشی از نبود حتمی تعمیم‌پذیری است. بلکه فقط به این معناست که این تعمیم‌پذیری هنوز اثبات نشده است. به بیانی دیگر به همان اندازه که ممکن است وجود داشته باشد، ممکن است وجود نداشته باشد. اما حتی با فرض نبود امکان تعمیم‌پذیری، این ویژگی هیچ کاستی و نقصانی برای این رویکرد محسوب نمی‌شود. زیرا محققان در این رویکرد بیش از آنکه درصدد سنجش و اندازه‌گیری و تعمیم‌بخشی باشند، در جستجوی کشف واقعیت‌ها، شناخت وجوه واقعیت و شناسایی عوامل موثر بر آنند.

 

19.  شباهت‌ها و تفاوت‌های مهمترین روش‌ها در این رویکرد کدامند؟

پژوهش‌های کیفی بیش از آنکه با هم متفاوت باشند به هم شبیه‌اند. اغلب آن ها استقرایی، اکتشافی، کل‌نگر و مبتنی بر بافت طبیعی پدیده‌ها هستند. به همین دلیل وجوه اشتراک فراوانی میان آن‌ها وجود دارد. ضمن آنکه گاه ممکن است در بخشی از یک روش از روش دیگری استفاده شود. مثلاً محققی که از نظریه‌پردازی داده‌بنیاد استفاده می‌کند، در فرایند کدگذاری داده‌های خود عملاً از تحلیل محتوای کیفی استفاده خواهد کرد. در مثالی دیگر، پژوهشی که عنوان «موردکاوی» یا «مطالعه موردی» را با خود دارد در بخش تحلیل داده‌های خود عملاً می‌تواند از فرایند سه بخشی کدگذاری باز، محوری و انتخابی که در نظریه‌پردازی داده‌بنیاد متداول است استفاده کند.

 

20.  ساختار مقاله‌ای که بر اساس پژوهشی کیفی نوشته می‌شود چگونه است؟

ساختار مقاله‌ای که مبتنی بر پژوهشی کیفی است باید بیش از هرچیز بر عنصر روایت (Narration) استوار باشد. پژوهشگر در این مقاله باید راوی صادق و صمیمی گزارش مشاهداتش باشد. او موظف است آنچه دیده و شنیده است را همراه تحلیلی و تفسیری که متاثر از کمترین میزان سوگیری است، در اختیار خواننده قرار دهد. او مانند محققان کمّی‌گرا ابزارهای قدرتمندی همچون عدد، رقم ، نموادر و جدول‌های پیچیده در اختیار ندارد که خواننده را با آن‌ها متقاعد، و حتی در صورت نیاز، مرعوب کند. ابزار او فقط زبان با تمام ظرفیت‌ها و ظرایفش است و خلاقیتی است که به وی امکان دهد نتایج مطالعه خود را به ساده‌ترین شکل ممکن و به دور از هرگونه ابهام و ایهامی در اختیار خواننده قرار دهد.

سخن پایانی

برای تمام محققانی که قصد دارند با استفاده از رویکرد کیفی در تحقیقات خود به شناختی دقیق‌تر و عمیق‌تر از پدیده های مورد مطالعه خود بپردازند، آرزوی موفقیت و پیروزی دارم.  پژوهش با رویکرد کمّی معمولاً ابزاری برای آزمون دانش موجود است و پژوهش با رویکرد کیفی ابزاری برای تولید دانش جدید است. دانشی که مبتنی بر واقعیت‌ها و بافت طبیعی و بومی پدیده‌های مورد مطالعه بنا شده است. پژوهش کیفی راهی برای خلق نظریه‌های تازه و نوبنیادی است که می‌تواند در مطالعات تکمیلی با رویکرد کمّی مورد آزمون قرار گیرد. برای موفقیت در این راه به شوق دانستن، شکیبایی، انعطاف‌پذیری ذهنی، پرهیز از پیش‌داوری، دوری از سوگیری، پرهیز از بدیهی‌پنداری، توانایی تحمل عدم قطعیت، توانایی در شنیدن، توانایی در دقیق‌تر دیدن، توانایی در نوشتن و البته به درجاتی از خلاقیت و نوآوری نیاز دارید. هر چه بتوانید این عناصر را در ذهن و زبان خود پرورش دهید، بی‌تردید ضریب موفقیت بیشتری در این راه خواهید داشت.

منابعی برای مطالعه بیشتر

استراوس، اَنسِلم و کربين، جوليت (1390) مبانی پژوهش کيفي: فنون و مراحل تولید نظریهء زمینه‌ای. ترجمه ابراهیم افشار. تهران: نشر نی.

فليک، اووه (1387) در آمدي بر تحقيق کيفي. ترجمه هادي جليلي. تهران: نشر ني.

محمدي، بيوک (1387) درآمدي بر روش تحقيق کيفي. تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.

منصوریان، یزدان (1386) نظریه مبنایی و کاربرد آن در تحقیق، فصلنامه پژوهش‌های تربیتی، سال 19، شماره 9. 43-15.

منصوریان، یزدان (1388). امیدها و تردیدهای پژوهشگران به رویکرد کیفی در فرایند پژوهش، کتاب ماه کلیات،  شماره 147، دوره 13، ش. 3، ص. 65-60.

منصوریان، یزدان (1388). رویکرد کیفی و افقهای نوین در پژوهش‌های کتابداری. ارائه شده در همایش پژوهش در کتابداری و اطلاع‌رسانی: رویکردها، رویه ها و کاربردها، دانشگاه تربیت معلم تهران، 12 اسفند 1388.

منصوریان، یزدان (1390) نقدی بر کتاب «پژوهش کیفی: مطالعه آنچه رخ می‌دهد» کتاب ماه کلیات. شماره 163، ص. 60-57.

منصوریان، یزدان (1390) پژوهش‌های «ایستا و خطی» و پژوهش‌های «پویا و غیرخطی». پایگاه تحلیلی خبری لیزنا. سخن هفته شماره 47. قابل دسترس در http://www.lisna.ir/

Mansourian, Y. (2006). “Adoption of Grounded Theory in LIS research”. New Library World, Vol. 107 No. 9/10, pp. 386-402.

Mansourian, Y. (2008). “Exploratory nature of and uncertainty tolerance in qualitative research”. New Library World, Vol. 109 No. 5-6, pp. 273-286

McIntosh, Paul. (2010) Action Research and Reflective Practice: Creative and Visual Methods to Facilitate Reflection and Learning, Routledge, Taylor & Francis Group.

Stake, R. E. (2010) Qualitative Research: Studying How Things Work, the Guilford Press.

 

Teddlie, C. and Tashakkori, A. (2009) Foundations of Mixed Methods Research: Integrating Quantitative and Qualitative Approaches in the Social and Behavioural Sciences. Thousand Oaks: Sage.

تمامی حقوق مطالب محفوظ است