پرهیز از کژی و کاستی در کیان پژوهش
پرهیز از کژی و کاستی در کیان پژوهش
یزدان منصوریان، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی
درآمد
راستی و درستی از جمله ستونهای بنیادین همه علوم است که استواری و استمرار حیات این علوم به پایداری آن بستگی دارد. بدیهی است هر علمی که در آن ردپایی از کژی و کاستی راه یابد، از جایگاه واقعی خود افول خواهد کرد و دیگر نمیتواند پشتوانهای مطمئن برای تکیه پژوهشگران آینده باشد. بر این اساس، اگر مجموعه دانش بشری را همچون بنایی استوار و کهن تصور کنیم که در گذر ایام به تدریج بر استحکام و اعتبار آن افزوده شده است، حتی موارد معدودی از نبود راستی و درستی در فرایند ساخت آن تزلزلی جبران ناپذیر به دنبال خواهد داشت. تزلزلی که گاه جبران آن تا مدتها میسر نیست و هزینههای هنگفتی به بار خواهد آورد. اساساً حراست و پاسداری از میراث مشترک علمی بشر وظیفهای سترگ برای تمام دانشپژوهان در همه رشتهها و همه سطوح آموزش و پژوهش است. زیرا هر یک از آنان سهمی در ساخت و نگهداری این بنا دارند و لازم است در حفظ و مراقبت از آن کوشا باشند.
بیتردید هر گونه کژی و کاستی که در فرایند تولید و انتشار دانش رخ دهد مانعی مزاحم در راه توسعه علوم است. اگر این کاستیها سهوی باشد در اصطلاح روششناسی به آن «خطا» (Error) میگویند که اجتناب ناپذیر است و همواره درصدی از آن وجود دارد. فقط محقق باید تلاش کند از میزان خطا بکاهد. هیچ محققی نمیتواند ادعا کند میزان خطا در تحقیق خود را به صفر رسانده است و حتی ذرهای تردید در درستی نتایج تحقیق خود ندارد. زیرا به دلیل محدودیت ابزارهایی که برای شناخت واقعیتها در اختیار داریم بروز درصدی خطا کاملاً طبیعی است. اساساً ماهیت دانش بشری همواره با درصدی از تردید و عدم قطعیت (Uncertainty) همراه است و گویی همین تردیدها است که زمینهساز تحقیقات بیشتر و ضامن پویایی دانش است.
اما اگر این کژی و کاستی عمدی، مغرضانه و آگاهانه باشد، آنگاه «فریبکاری» و «شیادی» (Academic Dishonesty) یا (Academic Misconduct) است و این وظیفه تمام دانشپژوهان متعهد است که در برابر این فریبکاریهای مخرب واکنشهای مسئولانه نشان دهند. زیرا بروز هر کژی و کاستیها در فرایند تولید دانش ضربهای بر پیکره دانش بشری است که از صلابت و استواری آن خواهد کاست. از این رو، چه خوب است اگر دانشجویان و پژوهشگران جوان با انواع فریبکاریها آشنا باشند و در فرایند پژوهش و نگارش خود از بروز این آسیبها پرهیز کنند. زیرا گاه مرز میان بایدها و نبایدها در این زمینه بسیار باریک است و آگاهی پژوهشگران از مبانی اخلاق پژوهش (Research Ethics) در این عرصه بسیار ضروری است.
فهرستی از فریبکاریها در عرصه پژوهش و نگارش
در ادامه فهرستی از 25 نوع فریبکاری علمی معرفی میشود که عبارتند از:
1. سرقت علمی: کپی تمام یا بخشهای عمدهای از آثار دیگران و ارائه آن به عنوان اثری جدید به نام خود.
متاسفانه سرقت علمی (Plagiarism) یکی از انواع نسبتاً شایع فریبکاری در عرصه علم است که تاکنون خسارتهای فراوان به بار آورده است. سرقت علمی روی طیفی قرار دارد که در یک سوی آن «سرقتهای تمام عیار» و در سوی دیگر آن «سرقتهای جزئی» است. البته میزان سرقت تاثیری بر زشتی و ناپسندی آن ندارد و فقط میزان جسارت سارقان را نشان میدهد. زیرا مثلاً اگر فردی مقالهای را تمام و کمال به نام خود منتشر کند مرتکب سرقتی تمام عیار شده است. اما در مواردی این سرقت شامل بخش یا بخشهایی از آثار دیگران است. نکته قابل توجه در این زمینه آگاهی دانشجویان از ماهیت سرقت علمی است تا پس از کسب آگاهی از زشتی این اقدام حتی از شکلهای جزئی آن نیز پرهیز کنند. به طور خلاصه میتوان گفت آثار دیگران جزئی از مالکیت فکری (Intellectual Property)پدیدآورندگان آن آثار است و هرگونه استفاده از آنها باید در چارچوب مقررات مشخص صورت پذیرد که بارزترین آن استناد (Citation) صحیح و دقیق است.
2. پنهانکاری در استناد: استفاده از آثار و اندیشههای دیگران بدون استناد به منابع مورد استفاده.
گاهی ممکن است نویسنده منابعی را که مطالعه کرده به هر دلیل پنهان کند. برخی گمان میکنند اگر منبعی را که الهامبخش آنان در تولید مقاله یا کتابی بوده معرفی کنند، از اصالت (Originality) و اعتبار اثرشان کاسته خواهد شد. در حالی که مراجعه به آثار معتبر و استناد به آنها بر اعتبار مطالبی که مینویسند خواهد افزود. اساساً ارزش هر منبع علمی علاوه بر محتوای آن به پیوندی بستگی دارد که با آثار پیشین برقرار میسازد. از این رو، پنهان کردن منابع مورد استفاده نه تنها سودی ندارد بلکه نویسندهء پنهانکار را از مزیتهای آن بیبهره میکند.
3. استنادهای ناقص: ارائه اطلاعات ناکافی از آثار مورد استفاده به نحوی که بازیابی آنها برای خوانندگان میسر نباشد.
اطلاعات کتابشناختی منابعی که به آنها استناد میشود باید دقیق و کامل باشد که خوانندگان بتوانند به اصل مدارک دست یابند. اما متاسفانه گاهی سهواً یا عمداً اطلاعات کتابشناختی آثار مورد استفاده به درستی در مقالهها منعکس نمیشود و در نتیجه در مواردی ممکن است دسترسی به اصل مدارک میسر نباشد. در خوشبینانهترین قضاوت ممکن استنادهای ناقص نشان بیاحتیاطی و بینظمی نویسنده است و در قضاوتی بدبینانه نشانهای از قصد او در گمراه کردن خواننده.
4. تحریف در استناد: تغییر تعمدی در مشخصات کتابشناختی آثار استناد شده با هدف گمراه کردن خوانندگان.
چنانچه هر یک از مولفههای موجود در استنادها عمداً مخدوش یا غیرواقعی باشد، نوعی دستکاری مغرضانه در ارائه نشانی منابع صورت گرفته و خوانندگان نمیتوانند به اصل مدارک دست یابند. مثلاً در استناد به منابع وبی ممکن است نشانی اصلی مطلب مورد استفاده به درستی در اختیار خواننده قرار نگیرد یا تغییری در محتوای مطالب اعمال شود. هر یک از این تغییرات عمدی تحریف در استناد است و اعتماد خواننده را نسبت به صداقت نویسنده متزلزل خواهد کرد.
5. استنادهای غیرواقعی: استناد به آثاری که وجود خارجی ندارند یا استناد به آثاری که به آنها مراجعه نشده است.
متاسفانه در برخی از منابع به آثاری استناد میشود که نویسنده هرگز به آنها مراجعه نکرده است و فقط برای آنکه نشان دهد منابع فراوانی را بررسی کرده است، در انتهای اثر خود فهرستی طولانی از اطلاعات کتابشناختی آثار را ارائه میدهد، تا به نوعی خواننده را مرعوب عمق و دامنه مطالعات خود کند. گاهی نیز به آثاری استناد میشود که اصلاً وجود ندارند و در چنین مواردی نویسنده با یک یا چند نشانی اشتباه قصد گمراه کردن خواننده را دارد.
6. خطا در استنادهای با واسطه: تکرار استنادهایی که در آثار موجود منعکس شده بدون مراجعه به مدرک اصلی.
یکی از اصول اساسی استناد این است که فقط به اثری میتوان استناد نمود که نویسنده اصل آن اثر را دیده باشد. اما در برخی از موارد نویسنده فقط با اتکا به نقل قولهایی که در آثار دیگر میبیند به مدارکی استناد میکند که خود هرگز ندیده است. کاستی و نقص عمده در این استنادهای با واسطه این است که چنانچه اشتباهی سهوی یا عمدی در نقل قول مورد استفاده رخ داده باشد این اشتباه به منابع بعدی راه خواهد یافت و همچون زنجیرهای طولانی ادامه مییابد. در حالی که نویسنده اصلی آن مطلب نظر دیگری داشته است و آنچه به وی از طریق این استنادهای با واسطه نسبت داده میشود، همگی کذب و بیاساس است. در چنین مواردی تمام کسانی که بدون مراجعه به مدرک اصلی چنین اشتباهی را منتشر کردهاند، در اشاعه یک باور غلط و حتی در تخریب اعتبار و آبروی نویسنده اصلی شریکند.
7. افراط در خوداستنادی: استناد مکرر به آثار خود با هدف نادیده گرفتن آثار دیگران و تکرار مطالب منتشر شده قبلی.
بدیهی است که هر نویسنده، همانطور که میتواند به آثار دیگران استناد کند، کاملاً مجاز است که به آثار پیشین خود نیز اشاره کند که به آن «خود استنادی» (Self Citation) میگویند. بویژه در مواردی که مجموعهای از مقالات او درباره موضوعی مشخص باشد و به نوعی هر یک مباحث قبلی را دنبال کند. اما اگر در این خود استنادی افراط شود و بویژه اگر هدف از آن نادیده گرفتن آثار دیگران باشد، آنگاه نویسنده عملاً تلاش کرده است با استنادهای مکرر به خود آثار دیگران را ناچیز بشمرد که پسندیده نیست.
8. سوگیری در استناد: افراط هدفمند در استناد به آثاری مشخص و نادیده گرفتن عمدی آثار مرتبط دیگر.
بدیهی است که آثار قابل استناد فراوانند و این آثار در قالبها و رسانههای مختلف منتشر می شوند. اما گاه برخی از نویسندگان بنا به دلایلی پنهان و آشکار بر استناد به نوع خاصی از منابع یا استناد به نویسندهای مشخص اصرار میورزند. این سوگیری در استناد پیامدهایی منفی به دنبال دارد که مهمترین آن محروم کردن خوانندگان از اندیشههایی است که نویسنده در اثر خود سانسور کرده است. سوگیری در استنادی معمولاً ناشی از پیشداوریها و غرضورزیهای بیبنیاد است که متاسفانه انعکاس آن در آثار برخی از نویسندگان دیده میشود.
9. افراط در نقلقول مستقیم: استفاده مفرط از آثار دیگران به نحوی که استقلال اثر تولید شده را از بین ببرد.
نقل قول مستقیم (Direct Quotation) از آثار دیگران زمانی مجاز است که ملاحظات خاصی در آن رعایت شود. نخست آنکه حجم و تعداد نقلقولهای مستقیم از آثار دیگران نباید به حدی باشد که استقلال اثر نویسنده را خدشهدار کند. به این معنا که اگر نقلقولها از اثری حذف شود، عملاً هیچ سخن تازهای از نویسنده باقی نماند. به این ترتیب فقط چند نقل قول مستقیم معدود و محدود در هر اثر مجاز است. ضمن آنکه باید دلیل مشخصی برای هر نقلقول نیز وجود داشته باشد. مثلاً تعاریف عملیاتی و نظری در پژوهشها باید عیناً از منابع معتبر نقل شوند و به همین دلیل ضروری است که نویسنده با دقت این تعریفها را بازنویسی کند. گاهی نیز برخی از جملات نقشی کلیدی دارند و لازم است برای تاکید بر اهمیت آنها عیناً نقل شوند. در مجموع نقل قول مستقیم مجاز است اما ملاحظات و شروطی دارد که باید رعایت شود.
10. خطا در نقل قول: بی دقتی در نقل قول از آثار دیگران و انتساب اطلاعات غلط به آثار مورد استناد.
نویسندگان باید در انعکاس اندیشهها و نوشتههای دیگران بسیار دقیق باشند تا مبادا مطلب نادرستی را به آنان نسبت دهند. نویسنده باید نسبت به مطلبی که از دیگران نقل میکند کاملاً امانتدار باشد و در زمان استناد مراقب باشد بر مطالب برگرفته شده کمی یا افزونی وارد نشود. آمارهای اشتباه، ترجمههای غلط، بیدقتی در تایپ مطالب، شتابزدگی در قضاوت درباره آراء دیگران و غرضورزی در تفسیر اندیشههای دیگران از جمله مواردی است که در این مقوله میگنجد.
11. گردآوری با عنوان تالیف: گردآوری گزیدهای از آثار دیگران و ارائه مجموعه آن به عنوان اثر تالیفی خود.
گاهی آثاری در بازار نشر با عنوان تالیف منتشر میشود که هیچ نشانهای از تالیف ندارند و در بهترین شرایط ممکن فقط گردآوری آثار دیگرانند. اما گردآورنده یا از سر بیاطلاعی از معنا و مفهوم «تالیف» یا از سر جسارت عنوان تالیف را برای اثر خود برگزیده است. این نسبت بیاساس فریبکاری در معرفی سهم افراد در تولید آثار است. زیرا هرچند گردآوردن مطالب پراکنده و ارائه آنها در منبعی واحد گامی در اشاعه دانش برداشته است و محصول کارش مورد استفاده علاقهمندان قرار میگیرد، اما نباید فراموش کند که نقش او فقط در گردآوری مطالب است و نه در تولید اصل اندیشه مورد نظر.
12. ترجمه با عنوان تالیف: ترجمه آثار موجود و ارائه مطالب ترجمه شده به عنوان اثری تالیفی از مترجم.
مشکلی که در مورد آثار گردآوری وجود دارد در مورد بسیاری از آثار ترجمه نیز مشاهده میشود. مترجمانی که پس از ترجمه مطالب پراکنده و با کنار هم نهادن این آثار خود را پدیدآور اصلی تلقی میکنند. در حالی که اثرشان فقط گزیدهای از ترجمه آثار دیگران است. البته این مقایسه به هیچ عنوان به معنای نادیده گرفتن ارزش ترجمههای گرانسنگ نیست. چه بسیارند ترجمههای دقیق و استادانهای که از بسیاری تالیفها ارزشمندترند. نکته اصلی این است که اثر ترجمه با عنوان ترجمه و اثر تالیفی با عنوان تالیف معرفی شوند و جای هر یک مشخص باشد.
13. بازنویسی آثار: بازنویسی آثار موجود همراه با تغییراتی جزئی با هدف معرفی آن به عنوان اثری جدید.
گاهی برخی از سودجویان راحتطلب فقط با بازنویسی آثار دیگران و تنها با اعمال چند تغییر ساده در کلمهها و جملهها خود را صاحب اثری تازه معرفی میکنند. حتی اگر این اتفاق در مورد اثر قبلی همان نویسنده صورت گیرد اصطلاحاً به آن «خودسرقتی» (Self Plagiarism) میگویند. گویی در چنین آثاری نوعی بازیافت (Recycle) آثار قبلی رخ داده است بیآنکه اندیشهای تازه مطرح شود.
14. ارسال یک اثر به چند نشریه: ارسال یک اثر واحد با عنوانهای یکسان یا متفاوت به چند نشریه.
بر اساس مقررات نشریههای ادواری هر اثر فقط باید به یک نشریه ارسال شود و تنها زمانی میتوان اثری را برای نشریه دیگری ارسال نمود که نویسنده از انتشار آن در نشریه نخست انصراف دهد. گاهی برخی از دانشجویان که نگران کسب پذیرش مقاله به عنوان بخشی از نمره پایاننامه خود هستند، اثری را به چند نشریه ارسال میکنند که کار درستی نیست و باید از آن پرهیز کنند.
15. بازانتشار آثار: تلاش برای انتشار مجدد اثری که قبلاً منتشر شده است، با عنوانی یکسان یا متفاوت.
هر اثر فقط باید یکبار منتشر شود و نمیتوان اثری را که قبلاً انتشار یافته دوباره منتشر کرد. مثلاً نمیتوان مقالهای را که قبلاً در همایشی ارائه شده است و متن کامل آن در مجموعه مقالههای همایش منتشر شده در مجله نیز منتشر کرد. فقط در صورتی این کار مجاز است که مقاله ارائه شده در همایش شفاهی بوده و حداکثر چکیده آن منتشر شده باشد و اکنون نویسنده قصد انتشار متن کامل آن را دارد. در غیر این صورت انتشار دوباره آثار مجاز نیست.
16. تقلب در دادهها: دادهسازی (استفاده از داده های غیرواقعی) در تحقیق یا اعمال تغییرات هدفمند در دادههای واقعی.
معمولاً بنیان و اساس تحلیلها و تفسیرهای پژوهشگران مبتنی بر دادههایی است که در فرایند تحقیق گردآوری و بررسی میکنند. اما گاه دادههای گردآوری شده چندان همسو با خواست پژوهشگر نبوده و مسیر تحقیق به سمتی پیش میرود که برایش خوشایند نیست. اگر پژوهشگر خود را ملزم به رعایت اخلاق پژوهش بداند باید همواره تسلیم حقایق باشد و از مسیر راستی و درستی منحرف نشود، حتی اگر نتایج تحقیق به زیان او باشد یا با پیشفرضهای او همخوان نباشد. اما متاسفانه گاهی پژوهشگر بجای آنکه خود را تسلیم حقیقت کند، به هر ترفند ممکن مسیر تحقیق را به سمت و سوی مشخصی سوق میدهد. به همین دلیل گاهی مشاهده شده که در برخی از پژوهشها دادههای اصلی با دادههای تقلبی (Fake Data) جابجا شده یا دادهای غیرواقعی به مجموعه گردآوری شده تزریق شده است.
17. تفسیرهای مغرضانه: سوگیری در تحلیل دادهها یا نادیده گرفتن بخشی از دادهها برای اثبات یا رد فرضیهای مشخص.
در بسیاری از رشتههای علمی به ویژه در علوم انسانی و اجتماعی چگونگی تحلیل و تفسیر پژوهشگر از دادههای گردآوری شده به نحو قابل توجهی بر نتایج نهایی تحقیق تاثیر میگذارد. متاسفانه گاهی پژوهشگران بجای بیطرفی در قضاوتهای خود دچار پیشداوری و سوگیری هستند و به همین دلیل بدون توجه به دادههای تحقیق آن تفسیری را که از قبل در ذهن خود آماده ساختهاند ارائه میکنند.
18. نادیده گرفتن حقوق افراد: هر گاه حقوق کسانی که به نحوی در تحقیق مشارکت داشتهاند نادیده گرفته شود.
پژوهشگران نسبت به همه کسانی که در تحقیق آنان مشارکت دارند مسئولند و باید حقوقشان را رعایت کنند. مثلاً افشا اسامی و اسرار جامعه مورد مطالعه و زیرپا گذاشتن اصل محرمانگی در تحقیق یکی از مواردی است که نباید به هیچ عنوان در تحقیق رخ دهد. زیرا یکی از اصول بدیهی اخلاق پژوهش این است که سلامت تمام کسانی که به عنوان جامعه مورد مطالعه در تحقیق شرکت میکنند باید تضمین شده باشد و نباید هیچ گزندی از رهگذر تحقیقی به افراد وارد شود.
19. کتمان حقایق: ارائه گزارشهای خلاف واقع با هدف گمراه کردن خوانندگان و رسیدن به اهدافی مشخص.
پژوهشگر باید راوی راستگو و امینی از واقعیتهایی باشد که مشاهده کرده است و تلاش کند تصویری آکنده از حقیقت در اختیار خوانندگان گزارش خود قرار دهد. چنانچه به هر دلیل بخشی از حقیقت پوشیده بماند یا پژوهشگر تغییری در آن اعمال کند، او ابتدا خود و سپس خوانندگان گزارشش را فریب داده است و عملاً چنین گزارشی اعتبار (Validity/Trustworthiness) ندارد.
20. دستبرد در دادهها: استفاده غیرمجاز از دادههای سایر پژوهشگران و بدون رعایت اصول اخلاق علمی.
دستبرد در دادههای پژوهشی سایر محققان نمونه عینی سرقت است. به این معنا که ممکن است افرادی سودجو بجای آنکه رنج گردآوری دادههای پژوهشی را بر خود هموار کنند به مجموعه دادههای دیگران، که با تحمل رنج بسیار گردآوری شده است، دستبرد بزنند. بویژه در بسیاری از رشتهها گردآوری دادههای پژوهشی از دشوارترین و پرهزینهترین مرحلههای تحقیق است و چنین سرقت آشکاری بسیار ناجوانمردانه است.
21. حذف نویسنده همکار: حذف نام نویسندگان همکار که نقش موثری در اجرای پژوهش و تدوین گزارش آن داشتهاند.
بسیاری از فعالیتهای پژوهشی گروهی انجام میشود و لازم است اسامی همه کسانی که در اجرای تحقیق شرکت داشتهاند در گزارش نهایی ذکر شود. اما گاهی برخی از نویسندگان ترجیح میدهند امتیاز کامل تولید یک اثر را به خود اختصاص دهند و به همین دلیل با ترفندهای مختلف اسامی همکاران پژوهش را از گزارش نهایی حذف میکنند.
22. تغییر در ترتیب اسامی: ارائه اسامی نویسندگان به ترتیبی که مطابق با واقعیت نباشد و سهم واقعی آنان را نشان ندهد.
عرف علمی در زمینه ترتیب اسامی نویسندگان در آثار علمی بر این اساس است که هر یک از نویسندگان همکار که سهم بیشتری در خلق اثری دارد، نامش ابتدا و به عنوان نویسنده اصلی معرفی میشود. فقط نکته مهم در این زمینه توافقی است که جمع پدیدآورندگان نسبت به جایگاه این سهم دارند. به سخنی دیگر، ممکن است که در تحقیقی نویسنده اصلی سهم بیشتری در گردآوری و تحلیل دادهها داشته باشد و در تحقیقی دیگر نویسنده اصلی نقش خود را در تحلیل و تفسیر دادهها ایفا کند. در برخی از موارد تصمیمگیری در این زمینه آسانتر است. مثلاً در مقالههای مستخرج از پایاننامه سهم اصلی در تولید مقاله متعلق به دانشجو است و باید به عنوان نویسنده اصلی نام دانشجو نفر نخست باشد. پس از دانشجو به ترتیب استادان راهنما و مشاور نقش دوم و سوم را بر عهده دارند و باید نام آنان پس از نام دانشجو ذکر شود.
23. نویسنده افتخاری: معرفی فردی به عنوان نویسنده همکار درحالی که نقشی در تولید پژوهش مذکور نداشته است.
فقط فردی میتواند به عنوان نویسنده یا نویسنده همکار در اثری معرفی شود که نقش موثری در تولید آن داشته باشد. چنانچه بنا به هر مصلحت یا منفعتی نام فردی که نقش موثری در تولید اثری نداشته است به عنوان نویسنده ذکر شود، چنین شخصی را اصطلاحاً «نویسنده افتخاری» (Honorary Authorship) یا «مولف مهمان» (Guest Author) مینامند و از مصادیق فریبکاری در نشر علم است.
24. نویسنده شبح: به خدمت گرفتن فرد یا افرادی برای تولید اثری و ارائه آن به نام خود برای بهرمندی از امتیازهای آن.
گاه ممکن است فردی برای رسیدن به هدفی مشخص یا بهرهمندی از امتیاز ویژه نیاز به انتشار مقاله یا کتاب داشته باشد، اما به هر دلیل امکان انجام آن را ندارد و تلاش میکند با به خدمت گرفتن دیگران خود را به آن هدف برساند. مثلاً عضوی از اعضاء هیئت علمی که مشتاق ارتقا به مرتبه علمی بالاتر است اما برای این ارتقا شایستگی یا امتیاز کافی ندارد، یا دانشجویی که برای فراعت از تحصیل باید مقالهای ارائه کند اما توان یا شکیبایی نگارش آن را در خود نمیبیند. در چنین مواردی است که زمینه برای انحرافی تازه در عرصه علمی فراهم میشود و کار تولید اثر به فرد دیگری سپرده میشود تا در ازاء دستمزدی مشخص محصولی قابل ارائه عرضه کند و به نام فرد متقاضی ارائه شود. نویسندهای اصلی که نامش پنهان است و دستمزد کارش را قبلاً دریافت کرده به عنوان «نویسنده شبح» (Ghost Author) معروف است.
25. اعمال نفوذ در فرایند نشر آثار: هرگونه اعمال نظر شخصی و منفعتطلبانه در فرایند نشر نتایج پژوهش.
همه پژوهشگران باید شانسی یکسان و برابر برای انتشار آثار خود داشته باشند. چنانچه فردی با توجه به موقعیت شغلی یا جایگاه حرفهای خود در فرایند نشر مقاله یا کتابی تاثیرگذار باشد، عملاً بر فرایند سالم نشر اندیشه تاثیر منفی گذاشته است. زیرا یا به نویسندهای امتیازی ویژه اعطا شده که شایسته آن نبوده یا از نویسندهء لایقی امتیازی به ناحق سلب شده است. در مجموع فرایند داوری آثار علمی که خود مبحث مستقل و مفصلی است همچون مسند قضاوت باید از هرگونه اعمال نفوذ و تاثیر قدرت مصون باشد. اگر در فرایند داوری معیارهایی غیر از معیارهای پذیرفته شده علمی ملاک گزینش قرار گیرد، عملاً جریان سالم تولید و نشر دانش آلوده شده و رسانههای انتشار علم از مسیر معمول و معقول خود منحرف شدهاند.
سخن پایانی
آنچه در این یادداشت آمد، اشارهای بود به انواع کژیها، کاستیها و فریبکاریها در فرایند پژوهش و نگارش علمی که بروز هر یک ضربهای بر پیکره دانش بشری است. البته تاثیر هر یک از این رخدادهای ناصواب نه فقط بر روند تولید دانش فعلی است، بلکه به دلیل تاثیری که بر اعتماد جامعه نسبت به جامعه پژوهشگران میگذارد بسیار ناگوار و پرهزینه است. زیرا معدود سودجویانی که در جمع پژوهشگران صدیق و پرتلاش چنین تخریبهای بنیانکنی از خود بجا میگذارند، ستون استوار اعتمادی را متزلزل میکنند، که برای ساخت آن قرنها تلاش شده است. بر این اساس، توصیه میشود دانشجویان و دانشپژوهان جوان نسبت به این خطرها آگاه باشند تا خدای ناخواسته سهواً زحمات فراوان خود را در راه تحصیل علم و معرفت ضایع نکنند. زیرا حداقل تجربه نویسنده این یادداشت در راهنمایی، مشاوره و داوری پایاننامهها نشان میدهد که در بسیاری از موارد دانشجویان از برخی مصادیق فریبکاریهای علمی آگاه نیستند و اگر مشکلی در کارشان از منظر اخلاق پژوهش دیده میشود، بیش از آنکه آگاهانه باشد ناشی از بی اطلاعی نسبت به اصول و قوانین اخلاق پژوهش است. امیدوارم این یادداشت کوتاه گام کوچکی برای آگاهیرسانی در این عرصه خطیر باشد.
آثار دیگری از همین نویسنده در این زمینه
منصوریان، یزدان (1389) « افراط و تفریط در استناد». پایگاه خبری کتابداری و اطلاعرسانی ایران (لیزنا). سخن هفته شماره 11.
منصوریان، یزدان (1389). سرقت علمی و روشهای پیشگیری از آن. مجله رشد مدرسه فردا. دوره 7، شماره 47، ص.6-9.
منصوریان، یزدان (1390) «پایبندی به اخلاق علمی و پیشگیری از فریبکاری در سایه علم» پایگاه خبری کتابداری و اطلاعرسانی ایران (لیزنا). سخن هفته شماره 35.
منصوریان، یزدان (1390). فرازها و فرودها در فرآیند داوری، کتاب ماه کلیات، دوره 14، ش. 11، پیدرپی، 167، ص. 69-64.