ایفلا در سرزمین ایفل!

ایفلا در سرزمین ایفل!

یزدان منصوریان

هفتاد و نهمین کنفرانس ایفلا در سنگاپور به پایان رسید؛ و گویا قرار است هشتادمین نشست آن سال آینده در لیون فرانسه برگزار شود. فرانسه، کشوری که نامش با نمادی به نام «ایفل» پیوند خورده است. راستی «ایفلا» و «ایفل» چقدر به هم شبیه‌اند! کافی است «الف» پایانی ایفلا را برداریم تا به ایفل برسیم! عجب تصادفی! البته از این تصادف و تشابه اسمی که بگذریم، به نظرم می‌توان شباهت‌های دیگری از جنس ماهیت و کارکرد - میان این دو که ظاهراً هیچ ربطی به هم ندارند یافت.

نخست آنکه ایفلا و ایفل هر دو نوعی نمادند. یکی نماد هویت بین‌المللی کتابداران جهان است؛ و دیگری نماد یک کشور. هرچند ایفلا عنوان نهادی مردم‌نهاد است و  ایفل نام برجی بلند و فلزیست، اما این تفاوت تغییر در ماهیت نمادین آن‌ها نمی‌دهد. زیرا هر کدام برای شنونده مفهومی فراتر از نام خود به همراه می‌آورد. بعید است کسی تصویر ایفل را ببیند و فرانسه را به یاد نیاورد و کسانی که با ایفلا آشنایی دارند، اسم ایفلا را بشنوند و تصویری از کتابخانه و کتابداری در ذهنشان ترسیم نشود. نمادها کارکردهای خودشان را دارند که متخصصان علوم ارتباطات می‌توانند اظهار نظری کارشناسی در این زمینه مطرح کنند. با این حال، به نظرم شاید مهمترین کارکرد هر نماد هویت‌بخشی آن باشد. نمادها به موقعیت‌های مکانی، تاریخی و اجتماعی هویت می‌بخشند و آن‌ها را از موارد مشابه متمایز می‌سازند. البته این فرایندی دو سویه است. زیرا نمادها نیز هویت خودشان را از متغیرهای مختلفی می‌گیرند که به نحوی آن‌ها را احاطه کرده‌اند. به هر تقدیر، همانطور که مردم دنیا فرانسه و پاریس را با ایفل می‌شناسند، در عرصه‌های جهانی نیز حرفه کتابداری هویتش را با ایفلا ترسیم می‌کند. با این تفاوت که ایفل نمادی از جنس فلز است که در شهر پاریس مستقر شده، اما ایفلا متحرک است و هر تابستان در گوشه‌ای از این کرهء خاکی توقف می‌کند و بعد راهی کشور دیگری می‌شود. امسال در سنگاپور بود، سال آینده در فرانسه و بعد از آن به آفریقای جنوبی خواهد رفت.

میزبانی آن هم خود داستان مفصلی است و مثل المپیک کشورهای مختلف برای کسب امتیاز میزبانی آن با هم رقابت دارند. از این جهت ایفلا کارکردی موج‌آفرین نیز دارد. تصور کنید همهء کتابداران فرانسوی که چند روز پیش سنگاپور را به مقصد کشورشان ترک کرده‌اند، از همین حالا در صدد برگزاری نشستی آبرومند خواهند بود؛ که باید بازتابی در فعالیت‌های کتابخانه‌های آنان داشته باشد. بدیهی است که نمی‌توان کتابداران دنیا را دعوت کرد تا به کشوری سفر کنند، بعد در آنجا کتابخانه‌هایش رونقی نداشته باشند. بی‌تردیدی این نوعی نقض غرض خواهد بود. پس اگر کشوری متقاضی میزبانی ایفلا باشد، قطعاً باید در عرصه کتابداری و خدمات کتابخانه‌ای به درجه‌ای از رشد و شکوفایی برسد که انگیزه‌ای برای سفر نمایندگان کتابداری جهان به آنجا وجود داشته باشد. همین اصل بدیهی خود موجی ایجاد می‌کند که به رونق کتابخانه‌ها کمک خواهد کرد. تردیدی ندارم که از مدت‌ها پیش کتابخانه‌های کوچک و بزرگ فرانسه مشغول تبلیغاتی مفصل برای ایفلای 2014 هستند و احتمالاً نیز سال گذشته همین شور و شوق در عرصهء کتابداری سنگاپور جریان داشته است.

دومین شباهت ایفلا و ایفل نقشی است که این دو در گرد هم آوردن آدم‌ها و اندیشه‌ها ایفا می‌کنند. بر اساس آماری که در ویکی‌پدیا منتشر شده برج ایفل پربازدیدترین بنای دنیاست، که برای بازدید از آن باید پول پرداخت. بنایی که سالانه حدود هفت میلیون نفر از آن دیدن می‌کنند و از زمان ساخت آن تا سال 2010 حدود 250 میلیون نفر گردشگر از سراسر جهان از ایفل بازدید کرده‌اند. به نظر شما اگر پاریس ایفل را نداشت، آیا صنعت گردشگری فرانسه به این اندازه موفق بود؟ بی‌تردید وجود ایفل نقشی جدی در جذب گردشگر به این کشور یا حداقل به شهر پاریس - دارد و کانونی برای گردهم‌آیی آدم‌هایی است که سودای سفر در سر دارند.

ایفلا هم همین کارکرد را در عرصهء دیگری دارد. پاتوقی فرهنگی است که هر ساله هزاران کتابدار دنیا را گردهم می‌آورد. ایفلا فرصت، مجال و بهانه‌ای است برای گفتگو و تعامل کتابدران جهان. اگر مدخل «کنفرانس» را  در واژه‌نامه‌ای عمومی ببینید معمولاً در تعریف آن می‌نویسند: «کنفرانس، جلسه یا نشستی معمولاً چند روزه است که در آن افراد با علائق مشترک حضور دارند و دربارهء موضوعی مشخص گفتگو می‌کنند». در این تعریف دو مفهوم کلیدی وجود دارد که به هر کنفرانسی معنا و مفهوم می‌بخشد. اول «علائق مشترک» و دوم «گفتگو» است، که پیوند مستقیمی میان این دو نیز برقرار است. زیرا تا زمانی که حاضران در یک نشست علائق مشترک نداشته باشند، آن جلسه اساساً تهی از محتوا خواهد بود. در نتیجه امکانی برای گفتگو هم وجود ندارد.

چگونه ممکن است بدون وجود وجهی مشترک میان اندیشه‌های آدم‌ها، انتظار داشته باشیم بتوانند بایکدیگر تعاملی سازنده داشته باشند. این وجه مشترک در ایفلا حرفهء کتابداری و روحیه کتابدارانه است. کتابخانه‌های دنیا هر جا که باشند و مجموعه منابع آن‌ها به هر تعداد و با هر تنوعی که باشد، نهادی اجتماعی هستند که با هدف خدمت به جامعه و تعالی فرهنگ و اندیشه ایجاد شده‌اند. همین وجه مشترک اساس و بنیانی برای گفتگوی کتابداران خواهد بود. زیرا هنگامی که دور هم جمع می‌شوند، هر یک تلاش می‌کنند از تجربه‌ها، از موفقیت‌ها و از شکست‌هایشان برای یکدیگر صحبت کنند و راهی برای بهبود وضعیت کتابخانه‌ها بیابند.

پس ایفلا پاتوق کتابداران دنیاست. نه با این هدف که بخواهند در آنجا به رتبه‌بندی و سنجش و اندازه‌گیری طول و عرض کتابخانه‌ها و شمارش تعداد کتاب‌های مجموعه‌ها بپردازند. بلکه جایگاهی است که بنشینند و حرف یکدیگر را بشنوند. ایفلا سازمانی برای رقابت نیست، پاتوقی فرهنگی برای رفاقت و همدلی است. شاید به همین دلیل معمولاً گرفتن پذیرش مقاله در ایفلا به ساده‌ترین شکل میسر است. تقریباً هر مقاله‌ای که به این کنفرانس ارسال شود پذیرفته خواهد شد. زیرا در ایفلا داوری به آن معنای مرسوم و متداول نشست‌های تخصصی وجود ندارد. مادامی که مقاله‌ای از حداقل ساختار و انسجام برخوردار باشد و بتوان در آن تجربه‌ای قابل عرضه یافت پذیرفته خواهد شد.

اتفاقاً روزی یکی از دوستان می‌پرسید ایفلا که بزرگترین همایش کتابداران است، چرا تا این اندازه در پذیرش مقاله‌ها سخاوتمندانه عمل می‌کند و هر چه بنویسید پذیرفته خواهد شد. در پاسخ گفتم دقیقاً به همین دلیل که بزرگترین همایش این حوزه در دنیاست باید این‌گونه باشد. در غیر این صورت به نشستی تخصصی تبدیل می‌شد که جمع محدودی در آن شرکت می‌کردند. در حالی که ایفلا می‌خواهد بیشترین تعداد شرکت‌کنندگان را داشته باشد و مقاله‌هایی که در آنجا ارائه می‌شود بیشتر بهانه‌ای برای طرح مسئله و تعامل افراد است. شاید این پرسش مطرح شود که چنین همایشی چه ارزشی دارد که همه بتوانند در آن مشارکت کنند؟ پس تکلیف اعتبار مقاله‌ها و ارزش علمی آثار چه می‌شود؟ در پاسخ باید به این نکته اشاره کنم که هر کنفرانسی هدف مشخصی دارد و بر اساس همان هدف برنامه‌ریزی می‌کند. مثلاً گرفتن پذیرش از کنفرانسی مثل «گروه تخصصی بازیابی اطلاعات» (SIGIR: Special Interest Group of Information Retrieval) بسیار دشوار است. زیرا این کنفرانس محلی برای ارائه آخرین دستاوردهای علمی در حوزه بازیابی اطلاعات است.

سال 2004 این کنفرانس در شفیلد برگزار شد و من که در آن زمان دانشجوی دکتری آنجا بودم، داوطلبانه در کمیته برگزاری مشارکت داشتم. داوری مقالات با بیشترین سخت‌گیری و وسواس انجام می‌شد. حتی امتیازی برای اعضاء هیئت علمی دانشگاه شفیلد که میزبان بود قائل نبودند. اساساً کمیته علمی که اعضاء آن از دانشگاه‌های مختلف دنیا بودند مستقل عمل می‌کردند و دانشگاه شفیلد بیشتر نقش میزبانی و کمیته اجرایی داشت.

بنابراین، نمی‌توان همهء کنفرانس‌ها را با یک معیار ارزیابی کرد. هر کنفرانسی هدفی دارد و بر همان اساس باید ارزیابی شود. ایفلا هم بیش از آنکه به مدرسان علم اطلاعات تعلق داشته باشد، متعلق به کتابداران شاغل است. شاید یکی از دلایل انتقادهایی که به همایش‌های داخلی می‌شود، همین باشد که ما همهء همایش‌ها را با معیارهای یکسان می‌سنجیم. معمولاً تصور عمومی این است که هر کنفرانسی باید کاملاً علمی باشد و در آن مقاله پژوهشی ارائه شود. در حالی که این ویژگی نشست‌های تخصصی است و این نشست‌ها فقط یک شکل از انواع همایش‌هاست.

مثلاً مدتهاست که بحث اثربخشی و کارآیی کنفرانس‌ها در حوزه‌های مختلف علمی از جمله علم اطلاعات و دانش‌شناسی- مطرح است؛ و چه بسیارند منتقدانی که از ناکارآمدی همایش‌ها انتقاد می‌کند. انتقاد آنان نیز درست و بجاست. زیرا معمولاً نه مقاله‌هایی که ارائه می‌شوند آن کیفیت مطلوب و مورد انتظار را دارند؛ و نه استقبال چشمگیری از سوی جامعه مخاطبان دیده می‌شود. همهء ما شاهد سالن‌های خالی کنفرانس‌ها بوده‌ایم و گلایه‌های برگزارکنندگان را از نبود استقبال عمومی شنیده‌ایم. اما شاید یکی از دلایل نقصان و کاستی در اثربخشی همایش‌ها نبود علائق مشترک در حاضران باشد. تا زمانی که برگزار کنندهء یک همایش دغدغهء مشخصی برای طرح یا حل یک مسئله مشخص نداشته باشد و حاضران در آن همایش نیز همسو و هم‌جهت با برگزارکنندگان برای پاسخ به پرسش‌های خود در آنجا حاضر نشوند، چنین همایش‌هایی عملاً از معنی تهی خواهد بود. همایش مکانی برای هم‌اندیشی است و اندیشه‌ها زمانی با هم همراه خواهند شد که دغدغه‌ای مشترک پیوندی میان آن‌ها برقرار سازد.

مثلاً ایفلا نشستی جهانی است برای طرح مسائل حرفه‌ای علم اطلاعات و دانش‌شناسی. به همین دلیل کافی است نگاهی به عناوین مقاله‌های آن در سال‌های مختلف داشته باشید. بازتاب مسائل حرفه‌ای این رشته آشکارا در این آثار هویداست. اغلب شرکت‌کنندگان در ایفلا نیز کتابداران شاغلند. کتابداران شاغل در همهء انواع کتابخانه‌ها، از عمومی تا موضوعی و تخصصی. بنابراین، حلقهء ارتباطی میان مقاله‌های ارائه شده در ایفلا وجه خدماتی و حرفه‌ای این رشته است، نه الزاماً وجه علمی و پژوهشی آن و این امتیاز ویژهء ایفلاست. زیرا تکرار همایش‌های تخصصی نیست. هویت مستقل خودش را دارد و این ارزشمند است.

دغدغهء موسسان ایفلا و مدیران فعلی آن نیز حفظ و ارتقاء نهادی اجتماعی به نام کتابخانه است. به این ترتیب، شاید ما هم اگر خواهان رونق همایش‌های این رشته در کشور هستیم، باید به فکر تنوع در ساختار و محتوا باشیم. قرار نیست همهء همایش‌ها کاملاً علمی باشند و آخرین دستاوردهای پژوهشی را ارائه کنند. باید فضایی نیز برای گفتگوهای حرفه‌ای و کاری نیز وجود داشته باشد. باید جایگاه بنیادین این حرفه را که خدمت‌رسانی است به رسمیت بشناسیم و منزلت کتابدارانی را که تعامل مستقیم با جامعهء کاربران دارند، بیشتر ارج نهیم.

این در حالی است که - حداقل از زمانی که وارد این رشته شده‌ام - تقریباً همهء همایش‌ها تخصصی و پژوهشی بوده است. کمیته‌های علمی نیز همواره متشکل از اعضاء هیئت علمی دانشگاه‌هاست و ساختار مقاله‌ها اغلب پایان‌نامه‌ای است. فقط در همایش پارسال انجمن با عنوان «هر کتابخانه یک رصدخانه» بود که خوشبختانه کمی این ساختار شکسته شد و بازتاب آن نیز در افزایش تعداد شرکت‌کنندگان و استقبال عمومی کاملاً مشهود بود. ضمن آنکه تا آنجا که می‌دانم این همایش با کمترین هزینه برگزار شد. متن کامل مجموعه مقالات آن نیز اکنون به رایگان در وب دسترس‌پذیر است. به نظرم ما به همایش‌های مشابهی نیاز داریم که فضایی برای گفتگو و تعامل صمیمانه باشند و فرصتی برای طرح مسائل حرفه‌ای رشته را فراهم آورند. نشست‌هایی که با فضایی غیررسمی و صمیمانه بازتابی از وجه اجتماعی این رشته باشد.

اتفاقاً یکی دیگر از ابتکارهای ایفلا برای ارتقاء سطح مشارکت کتابداران شاغل، همین تمرکز بر ماهیت اجتماعی کتابخانه است. کتابخانه‌ای که متعلق به همه باشد، خدماتش را در اختیار همه قرار دهد و در همین مسیر از هر اقدام خلاقانه و نوآورانه استقبال کند. بازتاب این نگرش در شعارهایی که هر سال برای ایفلا انتخاب می‌شود هویداست. مثلاً شعار ایفلای امسال «کتابخانه‌های فردا، امکان‌های نامحدود» (Future Libraries: Infinite Possibilities) و محور ایفلای پارسال نیز - که در هلسینکی برگزار شد - «کتابخانه‌های امروز: الهام‌بخش، شگفت‌آور و توان‌بخش (Libraries Now: Inspiring, Surprising, Empowering) بود. مضمون ایفلای دو سال گذشته در پورتریکو نیز کاملاً جنبهء اجتماعی داشت و با تاکید بر ارتقاء پوشش خدمات کتابخانه‌ها به همهء اقشار جامعه، خلاقانه این‌گونه انتخاب شده بود: «کتابخانه‌ها فراتر از کتابخانه‌ها: پذیرش، خلاقیت و اطلاعات برای همه» (Libraries Beyond Libraries: Integration, Innovation and Information for All). محور بحث ایفلای سال 2010 نیز - که در گوتنبرگ سوئد برگزار شد - با تاکید بر اصل دسترسی و با عنوان «دسترسی آزاد به دانش: ارتقاء پیشرفت پایدار» (Open Access to Knowledge - Promoting Sustainable Progress) بر آزادی دسترسی به اطلاعات و نقشی که این آزادی در پیشرفت جامعه ایفا می‌کند طراحی شد بود.

همانطور که می‌بینید حداقل در چهار سال گذشته محور بحث اصلی ایفلا کاملاً خدمت‌مدار و اجتماعی بوده است. ضمناً تا از یادم نرفته است، پیشنهاد کنم یکی از دانشجویان علاقه‌مند می‌تواند محورهای بحث 79 نشست سالانهء ایفلا را از ابتدا تا کنون تحلیل محتوا و روند موضوعی آن را ترسیم کند. به نظرم مقالهء جالبی از چنین تحلیلی به دست خواهد آمد. حداقل حسن نتایج این مطالعهء ساده این است که نشان می‌دهد ایفلا از روز تولدش تا امروز چه مسیری را طی کرده و در جستجوی چه اهدافی بوده است. به هر حال، آنچه در این میان اهمیت دارد، شفافیت در هدف است. به نظر می‌رسد متولیان ایفلا دقیقاً می‌دانند که قرار است در هر نشست دربارهء چه مسئله‌ای بحث کنند و به چه پرسش‌هایی پاسخ دهند. به سخنی دیگر چارچوب موضوع کاملاً مشخص و روشن است و این انتظار وجود دارد که متقاضیان شرکت در ایفلا نیز به درستی بدانند که چشم‌انداز بحثی که در هر نشست مطرح خواهد شد چیست. ضمن آنکه هر یک از این محورها متناسب با مسائل جاری و مهم کتابخانه‌ها در معنای عام آن در دنیا مطرح می‌شود. به این معنا که انتخاب محور بحث هر کنفرانس بیش از آنکه بازتابی از خواست - یا به عبارتی صلاحدید برگزارکنندگان کنفرانس باشد، انعکاسی از مسئله‌ها و مباحث واقعی و مورد نیاز حاضران در این جلسات است. به زبانی ساده‌تر مسائل همان کتابدارانی که در ایفلا شرکت می‌کنند. زیرا آنان بیش از آنکه بخواهند سخنرانی‌‌های علمی بشنوند؛ می‌خواهند سهمی در طرح مسائل و پاسخ به دغدغه‌هایشان داشته باشند؛ و از این رهگذر با ایده‌های تازه و طرح‌های نو به کتابخانه‌هایشان باز گردند. به این ترتیب قرار نیست ایفلا و نشست‌های مشابه آن کلاس درس باشد و کتابداران دانشجوی این کلاس. بلکه هر یک از آنان با توجه به دانش و تجربه‌ای که دارند، سهمی از طرح مسائل را بر عهده خواهند داشت. زیرا ایفلا متعلق به کتابداران است و آنان در پیشبرد اهداف آن مستقل عمل می‌کنند. مثل هر سازمان مردم‌نهاد دیگر، ایفلا در انتخاب ساختار و برنامه‌های خود آزاد است و فقط بر اساس اهداف آرمانی و اساسی که در زمان تاسیس برای خودش انتخاب کرده است، عمل می‌کند.

بنابراین، امتیاز شرکت در ایفلا به رفتن و نشستن در جلسات سخنرانی نیست. بلکه امتیاز اصلی آن مشارکت در گفتمانی پویا و جاری است که هر یک از اعضاء باید سهمی در ساخت آن داشته باشند. بر این اساس، ایفلا و نسشت‌های مشابه بین‌المللی امکانی برای تعامل افراد و تبادل اندیشه‌هاست. محلی برای اشتراک دانش و تجربه و با هدف خلق فرصت‌های تازه و ایجاد ارزش‌های افزوده. بنابراین، باید دید که حاصل شرکت در نشست‌های ایفلا چیست و چه دستاوردی برای شرکت‌کنندگان دارد.

 

چنانچه شما ویژگی‌های دیگری از ایفلا می شناسید که در این یادداشت به آن اشاره نشده است، لطفاً در بخش نظرخواهی مطرح فرمایید. ضمن آنکه به نظر شما، اگر ما بخواهیم همایشی با سبک و سیاق ایفلا و با هدفی حرفه‌ای و اجتماعی در سطح ملی برگزار کنیم، مهمترین ملزومات و تمهیدات آن چه خواهد بود؟

تمامی حقوق مطالب محفوظ است