۲۰ عرصه پژوهشی پیشتاز در کتابداری و اطلاعرسانی معاصر
۲۰عرصه پژوهشی پیشتاز در کتابداری و اطلاعرسانی معاصر
يادداشت — توسط يزدان منصوريان در 6 مرداد ۱۳۸۹
مقدمه
قبل از هر چيز بايد درباره عنوان اين يادداشت توضيح دهم و مفاهيم اصلي آن را معرفي کنم. در اين عنوان سه مفهوم عرصه پژوهشي، پيشتاز و معاصر کليدي هستند، و به چند دليل اهميت دارند. براي تبيين اهميت آنها ناگزير بايد در ابتدا منظور خود را از آنها مشخص سازم. هر عرصه پژوهشي دلالت بر حوزه مطالعاتي نسبتاً مستقلي دارد که با مرزهاي تقريباً مشخصي از موضوعهاي مرتبط درون يک رشته قابل تفکيک است. البتهاين استقلال نسبي در موضوع و مرز تقريبي در دامنه، به معني جدا بودن آنها از رشتههاي اصلي نيست. بر عکس، عليرغم اين تفکيک، پيوندهاي مشخصي بين عرصههاي پژوهشي درون رشتهها وجود دارد. پيوندهايي که ميتوان ردپاي آنها را در سرعنوانهاي موضوعي، اصطلاحنامهها و هستيشناسيها جستجو کرد. مثلاً رفتار اطلاعيابي يک عرصه پژوهشي در کتابداري و اطلاعرساني است، يا يادگيري سازماني يک عرصه پژوهشي در علم مديريت به شمار ميآيد. دوم اينکه پيشتاز بودن هر عرصه پژوهشي به توان آن در توليد علم در هر رشته بستگي دارد. مرور نتايج پژوهشها در رشتههاي مختلف نشان ميدهد که برخي از موضوعها سهم بيشتري در توليد دانش داشتهاند. البته دلايل اين پيشتاز بودن متعدد و مفصل است و پرداختن به آن در اين مختصر نميگنجد و فعلاً از آن ميگذرم.
محورهايي که در اين يادداشت آمده ميتواند به دانشجويان کارشناسي ارشد و دکتري در انتخاب موضوع پاياننامه کمک کند. چرا که هر يک از اين محورها تا کنون در دهها کتاب و صدها مقاله مورد توجه کتابداران و متخصصان اطلاعرساني قرار گرفتهاند و هر يک عرصه پژوهشي نسبتاً مستقلي محسوب ميشوند.
در نهايت، معاصر بودن دلالت بر اين واقعيت دارد که اهميت اين عرصههاي پژوهشي مربوط به روزگار مشخصي است و نميتوان گفت که در آينده نيز همهاين موضوعها همچنان مهم و پيشتاز خواهند بود. چرا که اين نيازها و مسئلهها هستند که اهميت هر عرصه پژوهشي را مشخص ميکنند و با تغيير نيازها و مسئلهها جايگاه و اهميت عرصهها نيز عوض ميشود. بنابراين، نميتوان گفت آنچه امروز يک موضوع تحقيقي حياتي و پرطرفدار است فردا نيز چنين خواهد بود. مثلاً سه دهه گذشته بحث خودکار سازي کتابخانهها بسيار مهم و پر از مسئلهها و موضوعهاي جانبي بود. مثلاٌ در اين زمينه، پذيرش فناوري توسط کتابداران و ضرورت آموزش کاربران در استفاده از ابزارهاي تازه و مواردي ديگر همه در اين مقوله ميگنجيد. اما امروز اين موضوع و ضرورت پرداختن به آن بيش از آنکه در مقالات نشريههاي پژوهشي يافت شود، در دايرهالمعارفها و کتابهاي درسي اين رشته ديده ميشود. البته اين تغيير موقعيت به معناي کم اهميت بودن خودکارسازي کتابخانهها يا پايان اين موضوع نيست. بلکه نشان ميدهد که طي سالهاي گذشته دانش موجود در اين زمينه از رشد قابل قبولي برخوردار بوده و امروز دانستههاي ما آنقدر کافي است که با ورق زدن يک دايرهالمعارف کتابداري بتوان مدخلي مفصل در اين زمينه همراه با فهرستي مفصل از منابع يافت. حتي اگر فرايند خودکار سازي در تمام کتابخانههاي کوچک و بزرگ دنيا اتفاق نيفتاده باشد، کهالبته اتفاق هم نيفتاده است و هنوز بسيارند کتابخانههايي که در گوشه و کنار دنيا هيچ اثري از خودکارسازي در آنها ديده نميشود، با اين حال نبايد اين دو جنبه موضوع را يکسان تلقي کرد. به بيان ديگر، دانش موجود در زمينه خودکارسازي کتابخانهها و ملزومات و تجهيزات لازم براي تحقق آن به عنوان يک موضوع، رشد قابل توجهي داشته است، حتي اگر خودکارسازي هنوز در همه کتابخانهها محقق نشده باشد. بنابراين، پيکره دانش موجود در هر زمينه نيز تعيين کننده اولويت و اهميت پرداختن به آن است.
محورهايي که در اين يادداشت آمده ميتواند به دانشجويان کارشناسي ارشد و دکتري در انتخاب موضوع پاياننامه کمک کند. چرا که هر يک از اين محورها تا کنون در دهها کتاب و صدها مقاله مورد توجه کتابداران و متخصصان اطلاعرساني قرار گرفتهاند و هر يک عرصه پژوهشي نسبتاً مستقلي محسوب ميشوند. البته همانطور که گفته شد، مستقل بودن اين زمينههاي تحقيقي به معناي عدم پيوند ميان آنها نيست. بلکه پيوندهاي محمکي بين آنها وجود دارد که ترسيم آنها در نهايت تصويري از روند عمل و نظر در رشته کتابداري و اطلاعرساني را به تصوير ميکشد. ضمناً علاوه بر پيوندهاي دروني ميان آنها، هر يک از اين عرصهها با رشتههاي ديگر ارتباطي اجتنابناپذبر دارند. وجود همين ارتباطات نشانگر ماهيت ميان رشتهاي کتابداري و اطلاعرساني است. مثلاً پيوند ميان مديريت دانش با رشته مديريت چنان عميق و گستردهاست که گاهنميتوان به راحتي گفت، آيا مديريت دانش، بهاعتبار اينکه با دانش سر و کار دارد، شاخهاي از کتابداري است يا به دليل آنکه اساساً ماهيتي مديريتي دارد شاخهاي از علم مديريت به شمار ميآيد. همچنين ارتباط بنيادي بازيابي اطلاعات، کهاز شاخههاي اصلي کتابداري و اطلاعرساني است، با علوم رايانه، آمار و رياضي عميقتر از آن است که بتوان مرز مشخصي ميان سهم هر يک از اين رشتهها در شکلگيري اين حوزه پژوهشي ترسيم کرد. البته بحث در اين زمينه از يک سو فراتر از هدف اين نوشته است و از سويي ديگر به دليل گستردگي و چندوجهي بودن، نيازمند نوشتهاي جداگانه خواهد بود. بنابراين فعلاً بهتر است به همين مختصر اکتفا کنيم و به اصل موضوع که معرفي عرصههاي پژوهشي است باز گرديم.
محورهاي معرفي شده در اينجا به دو دسته عرصههاي پژوهش در کتابداري با محوريت کتابخانه وعرصههاي پژوهشي در اطلاعرساني (علم اطلاعات) با محوريت اطلاعات و دانش تقسيم شده است. اين تقسيمبندي فقط براي تفکيک بهتر موضوعهاي مطرح در اين يادداشت انجام شدهاست و به هيچ وجه قصد درجهبندي موضوعها يا تعيين اولويتهاي آنها را ندارد. ضمناً در خصوص وجوه اشتراک و تمايز کتابداري با اطلاعرساني قبلاً در وبلاگ گفتگو (http://ilisa.blogfa.com/post-446.aspx) نظرم را عرض کردهام که از تکرار آن در اينجا پرهيز ميکنم.
همچنين، ترتيب ارائه محورها هيچ ارتباطي با اهميت آنها ندارد و همانطور که در ابتدا گفته شد، از يک سو اين مسئلهها و نيازهاي واقعي در هر زمان، و از سوي ديگر گستره و عمق دانش موجود در هر زمينه ميزان اولويت موضوعها را مشخص ميکند. بر اين اساس، موضوعهاي مسئلهمدار که دانش موجود درباره آنها ناچيز باشد، اولويت دارند. در بسياري از موارد ممکن است يک پروژه تحقيقاتي حاصل همپوشاني چندين موضوع مطرح شده در اينجا باشد و به راحتي نتوان آن را در يک دسته واحد قرار داد. سرانجام اينکه در محورهاي مطرح شده مفاهيم متعددي مطرح شده کهامکان تبيين تمام آنها در اين يادداشت مختصر وجود ندارد. مثلاً در يکي از محورها به شکاف ديجيتالي اشاره شده که نشان دهنده تفاوت عميق ميان ميزان بهرهمندي جوامع و گروههاي مختلف از امکانات و منابع الکترونيکي است. اطمينان دارم در چنين مواردي همه خوانندگان اين متن به راحتي ميتوانند با يک جستجوي ساده در منابع موجود کتابداري و اطلاعرساني تعريفهاي مورد نياز خود را بيابند. پس از اين مقدمه نسبتاً مفصل بهتر است به عرصههاي پژوهشي پيشتاز در کتابداري و اطلاعرساني معاصر بپردازيم.
عرصههاي پژوهشي کتابداري با محوريت نهاد اجتماعي کتابخانه
§ مديريت کتابخانهها و مراکز اطلاعرساني: کتابخانه به عنوان يک سازمان همواره نيازمند مديريتي خردمندانه است، تا بتواند در سايه آن مديريت به اهداف خود دست يابد. بر اين اساس، همچون گذشته، مديريت کتابخانهها و مراکز اطلاعرساني يکي از عرصههاي پژوهشي اين رشته محسوب ميشود. مهمترين موضوعهاي قابل بحث در اين محور عبارتند از: تدوين برنامههاي راهبردي براي کتابخانهها و مراکز اطلاعرساني، استفاده از دانش مديريت در اداره بهينه کتابخانهها، مديريت منابع انساني در کتابخانهها، حرفهمداري در کتابداري، اخلاق حرفهاي، راهکارهاي درآمدزايي و استقلال مالي کتابخانهها، تاثير تغييرات نيازها و انتظارات کاربران بر طراحي ساختمان کتابخانهها و موارد مشابه.
§ توسعه خدمات کتابخانهها: بيترديد موفقيت هر کتابخانه نزد کاربران آن، بيش از هر چيز مرهون کيفيت و کميت خدماتي است که ارائه ميدهد. ارزش هر کتابخانه بيش از آنکه وابسته به بزرگي مجموعه منابع آن باشد به کيفيت خدمات آن بستگي دارد. مهمترين موضوعهاي مربوط بهاين محور عبارتند از: گسترش خدمات جانبي کتابخانهها، گسترش خدمات غير حضوري: نظير خدمات تلفني، الکترونيکي، خدمات تحويل مدرک، اشاعه گزينشي اطلاعات، خدمات نوين کتابخانههاي سيار، گسترش خدمات به کاربران در مناطق دوردست، و استفادهاز فناوري تلفن همراه در ارائه خدمات.
§ اشتراک منابع و همکاريهاي بين کتابخانهاي: با توجه به حجم عظيم و روزافزون منابع چاپي و الکترونيکي امروزه هيچ کتابخانهاي نميتواند به تنهايي پاسخگوي نيازهاي کاربران خود باشد. از اين رو اشتراک منابع و همکاريهاي بين کتابخانهاي ضرورتي اجتناب ناپذير است. نمونههايي از محورهاي پژوهشي در اين زمينه عبارتند از: امکانسنجي گسترش شبکههاي همکاريهاي بين کتابخانهاي، پروژههاي ديجيتالسازي منابع چاپي، همکاريهاي کنسرسيومي در خريد منابع، مجموعهسازي منابع الکترونيکي، دسترسي به مجلههاي الکترونيکي، کاربردهاي نوين فناوري در همکاريهاي بين کتابخانهاي مثل فهرستگانهاي پيوسته و تعامل کتابخانه با ساير سازمانهاي مرتبط مثل آرشيوها و موزهها.
§ تعامل با کاربران: کاربران هر کتابخانه و نياز آنان همواره در کانون توجه متخصصان اين رشته بوده است. بر همين اساس، کسب شناخت بيشتر در اين زمينه، محور بسياري از تحقيقات بود و هست. عمده ترين موضوعهاي قابل بررسي در اين حوزه عبارتند از: آموزش مهارتهاي سواد اطلاعاتي به کاربران نهايي، تربيت کاربران مستقل و يادگيرندگان مادامالعمر، مشارکت کاربران در امور کتابخانه، همکاري با سازمانهاي مردمنهاد حامي فعاليتهاي کتابخانهاي.
§ توسعه نقش فرهنگي و اجتماعي کتابخانه: کتابخانه نهادي اجتماعي است که براي خود رسالتي فرهنگي قائل است. هر گام مثبت در جهت ارتقاء نقش اجتماعي و فرهنگي کتابخانهها ميتواند در اين زمينه مفيد باشد. نمونه موضوعهاي قابل طرح در اين حوزه عبارتند از: راهکارهاي گسترش خدمات کتابخانههاي عمومي، تجهير کتابخانههاي روستايي، گسترش فرهنگ مطالعه و ترويج علم، ارتقاء پذيرش علم در جامعه، و موارد مشابه.
§ خدمات کتابخانه به کاربران با نيازهاي ويژه: هر چند معمولاً در تصميمگيريهاي مديران کتابخانهها نياز اکثريت و عموم کاربران اولويت دارد، اما نبايد نيازهاي گروهاي خاص را ناديده گرفت. مثلاً در مطالعاتي ميتوان به جستجوي راهکارهايي براي ارتقاء دسترسپذيري خدمات کتابخانه براي گروههايي مثل بزرگسالان نوسواد، کاربران با معلوليتهاي جسمي و ذهني، اقليتهاي قومي، زباني و مذهبي، و کودکان کم توان يا ناشنوا پرداخت.
§ توسعه نقش آموزشي کتابخانهها: يکي از اصليترين وظايف کتابخانهها نقش آموزشي آنها براي گروههاي مختلف است. همه جنبههاي آموزشي و فرهنگي کتابخانه در يک جامعه اطلاعاتي ميتواند مبناي پژوهشهاي متعددي قرار گيرد. اين جنبه از حرفه کتابداري تا حدي اهميت دارد که کتابخانههاي آموزشگاهي و دانشگاهي خود دو گروه مستقل از انواع کتابخانهها به شمار ميآيند و هر يک، با توجه با جامعه مخاطب خود، در فعاليتهاي آموزشي سطوح مختلف، از ابتدايي تا تحصيلات تکميلي، نقش دارند.
§ کاربرد فناوريهاي تعاملي مبتني بر محيط وب در کتابخانهها: با ظهور وب اجتماعي که امکان تعامل همزمان توليدکنندگان و مصرفکنندگان اطلاعات را فراهم آورد، زمينههاي تازهاي براي تحقيقات جديد اين رشته پديدار گشت. از آن جمله ميتوان به شبکههاي اجتماعي مبتني بر وب، وبلاگها به عنوان ابزار اشاعه و تعامل اطلاعات، و پادکستها اشاره کرد.
کتابخانه نهادي اجتماعي است که براي خود رسالتي فرهنگي قائل است. هر گام مثبت در جهت ارتقاء نقش اجتماعي و فرهنگي کتابخانهها ميتواند در اين زمينه مفيد باشد
§ آموزش کتابداري: ايجاد و ارتقاء مهارتهاي مورد نياز متخصصان کتابداري و اطلاعرساني محور اصلي آموزش اين رشته را در دورههاي آموزش دانشگاهي و ضمن خدمت تشکيل مي دهد. نمونههايي از موضوعات مرتبط به اين زمينه عبارتند از: آموزش رسمي و آموزش ضمن خدمت کتابداران، بازنگري در برنامه درسي کتابداري، اعتبار سنجي گروههاي آموزشي، تطبيق برنامه درسي با نيازهاي بازار کار، و تقويت مهارتهاي فناوري و ارتباطي دانشجويان کتابداري.
عرصههاي پژوهشي علم اطلاعات با محوريت عنصر بنيادي اطلاعات و دانش
§ ذخيره و بازيابي اطلاعات: اگر ذخيره و بازيابي اطلاعات را شالوده مباحث بنيادي علم اطلاعات معرفي کنيم، شايد سخني به گزاف نگفتهايم. چرا که تقريباً همه امور اصلي اين رشته به نوعي با ذخيره و مهمتر از آن با بازيابي اطلاعات مرتبط است. مباحث عمده در اين حوزه عبارتند از: مفهوم ربط و عوامل مفهومي و محيطي موثر بر آن، بازنمايي متن و تحليل محتواي مدارک، بازيابي چند زبانه، شناخت پرسشهاي کاربران، بازيابي تصوير، بازيابي چندرسانهايها، تحليل پرسش کاربران در بازيابي اطلاعات، بازنويسي استراتژي جستجو، خوشهبندي، بازيابي چندوجهي، معيارهاي رتبهبندي نتايج بازيابي، معماري موتورهاي کاوش، و پايگاهها و بانکهاي اطلاعاتي.
§ رفتارهاي اطلاعاتي: از چهار دهه گذشته تا کنون، زماني که به تدريج متخصصان علم اطلاعات نگاه خود را از منابع اطلاعاتي به سوي کاربران و استفادهكنندگان از اين منابع معطوف کردند، شاخهاي مستقل در اين رشته پديد آمد که امروزه آن را رفتار اطلاعاتي انسان مينامند. مهمترين زمينههاي تحقيق در اين حوزه عبارتند از: رفتارهاي اطلاعجويي، تدوين نظريههاي نوين، رفتارهاي اطلاعيابي گروهها و حرفههاي خاص مثل پزشکان، مديران ارشد سازمانها و غيره.
§ سازماندهي دانش: بيترديد يکي از اصليترين رسالتهاي کتابداران و متخصصان اطلاعرساني سازماندهي دانش است. تقريباً اغلب دروس تخصصي اين رشته به نوعي به سازماندهي دانش مربوط ميشود. انعکاس اهميت موضوع سازماندهي دانش به خوبي در عرصههاي پژوهشي اين رشته نيز مشهود است. مباحثي بنيادي مثل: اصلاحنامهها و هستيشناسيها، نمايهسازي و چکيدهنويسي، ابردادهها، مهار واژگاني، بازيابي به زبان طبيعي، و موارد مشابه در اين دسته جاي ميگيرند.
§ نظامهاي اطلاعاتي: نظامهاي اطلاعاتي که امکان ذخيره و بازيابي دادهها را فراهم ميکنند از ابزارهاي اصلي کار کتابداران و متخصصان اطلاعرساني محسوب ميشوند. متخصصان علوم رايانه در فرايند طراحي، ساخت، دادهپردازي و ارزيابي اين سيستمها از مشاوره کتابداران بهره ميگيرند. بر اين اساس، موضوعاتي نظير تعامل و طراحي نظامهاي اطلاعاتي، ارزيابي اين نظامها و موارد مشابه در اين دسته قرار دارند.
§ مطالعات کاربرمدار: هر تحقيقي که در اين رشته انجام شود و کانون توجه محقق در آن بر کاربر منابع اطلاعاتي و نيازها و ويژگيهاي او باشد در زمره مطالعات کاربرمدار قرار ميگيرد. نمونه تحقيقات در اين زمينه عبارتند از: مطالعات کيفي براي درک بهتر نيازها و ويژگيهاي استفادهكنندگان از منابع اطلاعاتي.
§ استفادهاز منابع اطلاعات: نوع و ميزان بهرهمندي گروههاي مختلف از منابع اطلاعاتي حوزه تحقيقاتي گستردهاي است که تا کنون مورد توجه محققان اين رشته بوده است. مهمترين مباحثي که در اين بخش ميگنجند عبارتند از: نياز اطلاعاتي، نوع استفاده و مسائل حقوقي استفاده از اطلاعات، حق مولف، سرقت علمي، حق دسترسي آزاد به اطلاعات، حريم خصوصي و امنيت اطلاعات و شکاف ديجيتالي.
§ سنجشهاي کمّي فرايند توليد، انتشار و استفاده از اطلاعات: اندازهگيريهاي کمّي مراحل مختلف توليد، توزيع و بهره مندي از منابع اطلاعاتي خود زمينه مستقلي است که تا کنون موضوع مطالعات فراواني بودهاست. از جمله ميتوان به کتابسنجي، اطلاعسنجي، علمسنجي، و وبسنجي اشاره کرد.
§ تعامل انسان با رايانه: هرچند اين حوزه بيشتر مربوط به متخصصان رايانه است، اما بسياري از مباحث کاربرمدار آن و به ويژه موضوعاتي که به نظامهاي بازيابي اطلاعات مربوط ميشوند، با علم اطلاعات در ارتباطند. نمونههايي از مباحث موجود در اين زمينه عبارتند از: رابط کاربر، طراحي و ارزيابي سايتهاي وبي، و ارزيابي ابزارهاي کمکي در نظامهاي بازيابي اطلاعات.
§ مديريت اطلاعات و مديريت دانش: مهمترين موضوعات در اين زمينه عبارتند از: فرايندهاي مديريت دانش، خلق، ثبت، سازماندهي، انتقال و اشتراک دانش، شناسايي و مديريت منابع دانش عيني و دانش ضمني، بررسي ارزشهاي افزوده و ارزشهاي پنهان دانش، کارآفريني و نوآوري در سازمانهاي دانش مدار.
§ پيوند علم ارتباطات با علم اطلاعات: علم ارتباطات يکي از نزديکترين رشتهها به علم اطلاعات است و در بسياري از موضوعهاي پژوهشي اين رشته همپوشاني قابل توجهي از اين دو به چشم ميخورد. مثلاً موارد ذيل نمونههايي از مباحث حاصل از اين پيوند هستند: جامعهاطلاعاتي، ارتباط علمي، جامعه شناسي دانش، تحليل استنادي، کارآيي علمي، بهرهوري علمي، تاثير علمي، فرايند توليد علم و همترازخواني در مجلات علمي.
§ مباني نظري در علم اطلاعات: هرچند بيش از نيم قرن از تولد علم اطلاعات به عنوان مرتبطترين و نزديکترين حوزه علمي به کتابداري ميگذرد، اما هنوز متخصصان اين رشته در تعريف آن و تعيين مرزهاي آن با رشتههاي مجاور به پاسخهاي قانعکنندهاي نرسيدهاند. در واقع به دليل ماهيت سيال، پويا و غير قابل تعريف اطلاعات به عنوان درون مايه و عنصر بنيادي اين رشته، ارائه تعريفي جامع و مانع از آن کار دشواري است. از سويي ديگر، در کنار تمام توجهات به مسائل کاربردي و عملي، علم اطلاعات هنوز در جستجوي استحکام مباني نظري خود است. تحقق اين هدف نيازمند انجام تحقيقات بنيادي در اين زمينه است که خود عرصهاي پويا را در کنار زمينههاي ديگر تشکيل مي دهد.
سخن پاياني
محورهاي پژوهشي مطرح شده در اين يادداشت فقط برشي از اصليترين حوزههاي تحقيق در دنياي پژوهش کتابداري و اطلاعرساني امروز دنياست. اين محورها کاملاً پويا و در حال دگرگوني هستند و هر روز بسته به بروز نيازها و مسئلههاي واقعي مسيرهاي تازهاي باز ميشود. در واقع عمدتاً اين نيازها و مسئلههاي دنياي واقعي ما هستند که نوع پژوهشها را در همه رشتهها تعيين مي کنند. مثلاً در رشته پزشکي پس از پيدايش يک بيماري است که داروسازان به فکر ساخت و توليد انبوه واکسن يا داوري آن ميافتند. بر همين اساس نيازها و مسئلههاي جامعه استفادهکننده از کتابخانهها و مراکز اطلاعرساني از يک سو و تحولات دنياي توليد و توزيع اطلاعات از سوي ديگر، زمينههاي پژوهشي تازه را معرفي ميکنند. به عنوان نمونه، از زماني که وب اجتماعي متولد شد و امکان تعامل ميان توليدکننده و مصرفکننده اطلاعات در محيط وب فراهم آمد، شاهد انتشار آثار و مقالاتي در اين زمينه بوديم. البته، اين وضعيت نيز الزاماً به معناي عدم ابتکار عمل پژوهشگران نيست. بلکه نتايج تحقيقات اصيل معمولاً با نتايج مولدي همراه هستند. منظور از مولد بودن يک پژوهش بازگشايي مسيرهاي تازه و ارائه رويکردهاي نوين است.
در مجموع مخاطب اين نوشته تمام کتابداران و دانشجوياني هستند که قبل از انجام تحقيق در اين رشته ميخواهند دورنمايي از آنچه اتفاق ميافتد در اختيار داشته باشد. اميد است با توجه به اين دورنما امکان گزينش بهترين مسيرها براي تحقيقات آتي آنان فراهم شود. ذکر يک نکته نيز در پايان ضروري است که اولين راهنماي هر پژوهشگر در هر رشته از جمله کتابداري و اطلاعرساني محيط واقعي پيرامون او با تمام مولفههاي واقعي آن است، موضوعي که در شمارهنخست عطف در يادداشتي تحت عنوان کتابخانههاي واقعي، کاربران واقعي و مسئلههاي واقعي به آن اشاره کردهام.